پژوهش های فرهنگ و ارتباطات
دست نوشته ها و مطالعات پژوهشی فرهنگی و ارتباطاتی  
قالب وبلاگ

اسکیپ روم چیست؟

پیش از این که بگوییم اتاق فرار چیست، فیلم یا بازی‌های ویدئویی را به یاد بیاورید که قهرمان داستان در مکانی گیر افتاده است و برای نجات جان خود باید از پس هزارتوهای مختلف بربیاید، معماهای مختلف را با کمترین تجهیزات ممکن حل کند و از دست موجودات خطرناک فرار کند. اتاق‌های فرار هم به همین صورت هستند، با این تفاوت که شخصیت اصلی ماجرا شما و هم‌تیمی‌هایتان هستید و البته که فضای اتاق فرار هم در عین امنیت لازم تا حد ممکن شبیه به همان فیلم و بازی‌های ویدئویی مذکور هستند.

بازی اتاق فرار یا بازی اسکیپ روم (Escape Room) یک بازی تیمی 2 تا 10 نفره (یا بیشتر) است که اعضای تیم در زمانی محدود باید چالش‌های مختلفی که غالبا فکری هستند (نه فیزیکی) را پشت سر بگذارند و با توجه به سناریو بازی، رازی را کشف یا از مکانی فرار کنند، هر کدام از بازی اتاق فرار هم درجه سختی مخصوص به خود را دارند که ارائه کنندگان این بازی‌ها، درجه سختی‌ها با توجه به معماها و سیر بازی معین می‌کنند. در ادامه مطلب درباره انواع اتاق فرار بیشتر صحبت خواهیم کرد.

تاریخچه اتاق فرار

حال که متوجه شدیم اتاق فرار یا اسکیپ روم چیست، بهتر است ببینیم اصلا از کجا تبدیل به یک تفریح هیجان انگیز شده. نخستین اسیکپ روم‌‌ها در سال 2003 و در شهر ایندیاناپولیس آمریکا ایجاد شدند. در آن بازی‌ها عده‌ای در یک اتاق زندانی می‌شدند و با حل کردن معماهای مختلف، می‌توانستند از اتاق خارج شوند. اما تفاوت اصلی آن‌ها با اتاق فرارهای امروزی در خط داستانی، تم و شکل بازی، قوانین و... بود که بیشتر می‌توان آن‌ها را الهام‌بخش اتاق‌ فرار‌های امروزی دانست.

آنچه امروزه به عنوان نخستین اتاق فرار مدرن شناخته می‌شود، توسط یک کمپانی ژاپنی به نام SCRAP در سال 2007 ساخته شد و پس از ژاپن، اسکیپ روم‌ها در چین و سایر کشورهای آسیایی محبوبیت پیدا کردند. در نهایت طی پنج سال، اسکیپ روم‌ها در اروپا، آمریکا و سایر کشورهای آسیایی معرفی شدند. تا اینجای متن می‌دانیم که بازی اتاق فرار چیست و چه تاریخچه‌ای هم دارد.

ژانر و انواع اتاق فرار

به‌طور کلی هیچ قاعده و دسته‌بندی دقیقی برای مشخص کردن تمامی ژانرها و انواع اتاق‌ فرارها وجود ندارد، چراکه باتوجه به سناریو و موضوع اسکیپ روم، لوکیشن بازی، دکوراسیون، تجهیزات و چاشنی خلاقیت، امکان طراحی هر اتاق فراری وجود دارد و گفتنی است که تعداد سبک‌ها و ژانرهای بازی اتاق فرار فراوان است و تعداد درخور توجهی دارد. اما در این میان چندی از پرطرفدارترین ژانرهای اتاق فرار عبارتند از:

اتاق فرار هیجانی

همان طور که اشاره شد، «زمان» یک عنصر مهم و تقریبا یک پایه ثابت در تمامی اسکیپ روم‌ ها است. بنابراین در برخی از بازی‌ها با استفاده از عنصر زمان، در کنار طراحی یک محیط مناسب و یک خط داستانی جذاب، فضایی برای ترشح آدرنالین شرکت‌‌کنندگان مهیا می‌کنند. برای مثال شما در یک کشتی گیر افتاده‌‌اید که در حال غرق شدن است و همزمان با گذشت زمان، آب بیشتری سطح را فرا می‌گیرد یا در مثالی دیگر شما در یک سلول زندانی شده‌اید و پیش از محاکمه باید از آنجا فرار کنید. معمولا در سبک‌های هیجانی، فعالیت فیزیکی بیشتری هم نیاز است.

اتاق فرار ترسناک

ژانر ترسناک را می‌توان پرطرفدارترین سبک حاضر در اتاق فرارها به‌شمار برد که در آن با الهام گرفتن از فیلم‌های ترسناک، محیطی دلهره‌آور شبیه‌سازی شده است. معمولا سن مجاز یا توصیه شده برای شرکت در اتاق فرارهای ترسناک هم هجده سال به بالا است. سبک دیگری از بازی اتاق فرار هم هست که تحت عنوان «اتاق فرار دلهره‌آور» شناخته می‌شود و در آن افرادی که بازی می‌کنند، سطح کمتری از ترس را نسبت به بازی اسکیپ روم ترسناک تجربه می‌کنند، اما همچنان هیجان و دلهره در طول بازی برای آن‌ها جاری است.

اتاق فرار جنایی

ژانر جنایی نیز مانند ژانر ترسناک از محبوبیت بالایی برخوردار است و در ایران نیز اسکیپ‌ روم‌های متعددی در این سبک طراحی شده‌اند. ژانر جنایی برای کسانی توصیه می‌شود که شرایط لازم برای حضور در اتاق‌ فرارهای ترسناک را ندارند یا به‌صورت خانوادگی خواهان حضور در یک اسکیپ روم هستند. اتاق فرار «راز سنگ سیاه» در شیراز و اتاق فرار «طهران 1346» در تهران دوتا از اسکیپ روم‌های شناخته شده در این ژانر هستند. البته خوشبختانه تعداد اسکیپ روم‌ها در حال افزایش است و تقریبا هرکس با هر سلیقه‌ای که دارد، می‌تواند بازی اتاق فرار مورد نظر خود و دوستانش را انتخاب کند.

اتاق فرار ماجراجویی

معمولا ژانرهای ماجراجویی نیاز به فضاهای بسیار بزرگ‌تری دارند، زمان و خط داستانی طولانی‌تری درونشان در جریان است و قیمت اتاق فرار در این سبک و سیاق، معمولا بیشتر است. برای مثال، شرکت‌کنندگان در اتاق‌ فرارهای ژانر ماجراجویی، ابتدا به نحوی یک‌دیگر را گم می‌کنند و سپس با حل معماهای مختلف، ابتدا یک بار دیگر هم را پیدا می‌کنند و سپس برای خروج از آن موقعیت تلاش می‌کنند. غیر از این ژانرهایی که به آن‌ها اشاره کردیم، همچنان دیگر انواع اتاق فرار وجود دارند که بسیار پرطرفدار هستند؛ اتاق فرارهایی با ژانرهای تاریخی، اکشن، فانتزی، درام و... که بعضا ترکیبی هم هستند، اما آنچه که آوردیم، از پرطرفدارترین بازی های اتاق فرار بودند که اکثر مخاطبین هم بازی‌هایی از بین همین ژانرها انتخاب می‌کنند.

    بومی سازی و استفاده از محبوبیت این بازی در حوزه فرهنگی و تربیتی :

    در طراحی و ایده اسکایپ روم های بومی ، ۴ تا ۶ نفر وارد اتاقی می‌شوند که بر اساس سناریو فکری خاصی دکور شده ، درِ اتاق بسته می‌شود و مطابق با سناریوی آن یک ساعت فرصت دارند تا به اسرار موجود در اتاق پی ببرند؛ یکی، دو سال است که (escape room) در ایران رایج شده و اگر در اینترنت جست‌وجو شود، طرح‌های مختلف آن قابل مشاهده است ولی همگی کپی از آثار خارجی هستند.

    در بحث کارهای فکری در مجموعه های تربیتی ما به سبک مشخصی رسیده‌ایم که در دنیا جزو اقدامات نوین آموزشی محسوب می‌شود و می‌توان گفت از محیط بازی نیز خارج شده است. و در واقع بازی بعنوان ابزاری برای مسایل تربیتی ، پرورشی و درمانی قرار گرفته است .

    دریکی از مقالات علمی در خصوص اسکیپ روم ، بحث دیابت را در قالب escape room درآورده بودند و میزان خودمراقبتی کودکان را پیش از ورود و همچنین پس از ورود به آن بررسی کردند که طبق مشاهدات، پس از اجرای آن افزایش چشمگیر خودمراقبتی در کودکان و نوجوانان را به دنبال داشت.

    شاید بپرسید اگر گیمر ها روی یک معما گیر کنند چی میشه؟ نگران نباشید، در اتاق فرار کسانی هستند که شما رو راهنمایی میکنن که بهشون گیم مستر میگن. وقتی شما زمان زیادی رو روی یک معما میذارید یا راه اشتباهی رو طی می کنید، اونا کمکتون میکنن تا ی کم جلو برید، پس خیالتون از بابت معماهای سخت راحت باشه.

    این بازی چند سال است که بهترین بازی واقعی جهان شناخته شده که گروه های 4 تا 10 نفره برای حل معما وارد بازی میشن و این بازی میتونه تم های مختلفی داشته باشه که پرطرفدارترین تم اسکیپ روم هم مختص ژانر ترسناک هست اما ابتدای کار این بازی با بخش معمایی شروع شد.

    اسکیپ چیه؟

    اگرچه برای این بازی نیازی به تحصیلات یا حرفه خاصی ندارید، اما در محیط اسکیپ روم با معماهای سخت و آسون وسرنخ‌های عجیبی روبرو میشید که هرکدومش میتونه خلاقیت، هوش، ریزبینی و دقت شمارو شدیدا به چالش بکشه…

    اتاق فرار چیه؟

    یکی از مهم‌ترین نکات برای اینکه یه فرار حرفه ایی رو تجربه کنید اینه که همه دست به کار بشید.

    هیچکس بیکار نباشه تا بقیه معما هارو حل کنن، گرچه شاید در خیلی از اتاق فرارها نیازی هم نباشه همه باهم یه یک معما رسیدگی کنن، تقسیم بشید و هرکسی یه بخشی از کار رو انجام بده اما فراموش نکنید همه چیز کار تیمی نیست…!

    اگر آدم زورگویی هستید و نظر بقیه براتون مهم نیست توصیه میکنم اخلاقتونو عوض کنید و بعد برید بازی ..

    یه نکته مهم در بومی سازی این بازی این هست که با استفاده از مبانی تربیتی اسلامی و با بکار گیری متد های جدید در علوم تربیتی و از جمله مباحث شخصیت شناسی ، روحیه شناسی و آموزش و توانمند سازی گیم مستر ها و استفاده از مربیان تربیتی در جایگاه گیم مستر ها ، اهداف تربیتی و پرورشی در قالب این بازی طراحی و به نوجوانان و جوانان ارائه میشود .

    چطوری از پس اتاق فرار بربیایم؟

    خب از کجا شروع کنم؟ این سوال رو معمولا همگی بار اولی که وارد اسکیپ روم میشیم از خودمون میپرسیم.

    تمرکز، متفاوت دیدن، گشتن جاهای غیر معمول، فکر کردن به سناریو یا نکاتی که اپراتور بهمون گفته بود میتونن بهترین راه های شروع بازی باشند. بعد از اینکه به خودتون اومدید و متوجه شدید کجایید یا یه جورایی موتور تیمتون روشن شد با رعایت کردن چند نکته مسیر پیروزی رو برای تیم هموار کنید:

    • اول اینکه هرچیزی که میبینید یا پیدا میکنید را با صدای بلند به همه بگید.
    • دومین نکته که خیلی مهمه سرعت عمل بالاست تمرکزتون رو بالا ببرید و سرعت عملتون رو افزایش بدید. “وقت طلاست”
    • سومین نکته اینه که از روند و خطی که بازی بهتون میده خارج نشید. اینو فراموش نکنید که این بازی توسط یک سری انسان مثل شما ساخته شده پس خودتون رو جای اونا بزارید تا حل کردن معما ها براتون راحت تر باشه.
    • در نهایت این رو بدونید شاید اینجا همه چیز عجیب باشه یا اینکه خیلی سخت باشه اما حتما منطق درش رعایت شده پس منطقی فکر کنید.

    در بومی سازی این بازی یکی از مهمترین اهداف ما در طراحی این بازی ها

    پرورش تفکر و تعقل

    ایجاد عزت نفس و پرورش شخصیت

    ایجاد زمینه برای بروز استعدادهای افراد در کارتیمی و شناساندن استعداد های افراد به خودشان

    و در نهایت تمرین مهارت های کار گروهی و تشکیلاتی است

    گیم مستر (Game Master) چه وظیفه‌ایی دارد؟

    در ایده اسکیپ روم ایرانی اسلامی ، گیم مستر ها مربیانی هستند که بدون برچسب مربی بودن و با روش های غیر مستقیم موضوعات و اهداف طراحان بازی را اجرایی میکنند .

    در حالی که شما غرق در معماها و سناریو بازیتون هستید یک‌نفر “تمام مدت” شما رو نگاه میکند و صدای شما را میشنود. اگر از روند بازی خارج بشید از راه های مختلف کمکتون خواهد کرد اگر اتفاقی بیوفته اون شخص همیشه اونجاست تا مطمئن شود شما هیجان انگیزترین یک ساعت زندگی خود را سپری میکنید.

    یک گیم مستر خوب ساده ترین بازی رو برای شما و تیمتون فوق‌العاده جذاب میکنه و گیم مستر بد میتونه فوق‌العاده ترین بازی رو تبدیل به یه خاطره بد کنه و شما هیچ کاری ازتون بر نمیاد به جز یک تصمیم مناسب.

    گیم مستر خوب ، با اطلاع از اهداف پنهان و سناریو های بازی ، و با استفاده از معلومات و مهارت هایی که به او آموزش داده شده و در طول بازی بازیکنان را راهنمایی و در واقع بصورت غیر محسوس با روحیه شناسی و شخصیت شناسی بازیکنان ، با ظرافت و مهارت خاصی استعداد ها ، ظرفیت ها ، اسیب ها ، فرصت ها و خصوصیات بازیکنان را شناسایی و به گیمرها در شناخت دقیق خودشان در طول بازی کمک میکند ..

    کدوم بازی بهتره؟ و چطور این بازی رو طراحی کنیم

    امروزه در کشور ما اسکیپ روم های زیادی توی اکثر شهرها هستند که با کیفیت های مختلفی مشغول هستند.و متاسفانه غالبا از الگوهای خارجی و بدون توجه به مبانی فکری و مخفی این بازیها کپی برداری شده است .برای طراحی یک مجموعه یا یک بازی خوب بهترین و مطمئن‌ترین راه استفاده از ظرفیت طراحان خلاق فرهنگی تربیتی برای طراحی بازی های بومی است. اما نکته بسیار مهم اینه که اتاق فرار بستگی به سلیقه شخص هم داره، تا حدی که در یک تیم چهار نفره شاید دو نفر اصلا لذتی نبرن ولی دو نفر دیگه عاشق اون بازی و تجربه ایی که داشتن بشن پس خیلی حساس نباشید…

    اگر برای اولین بار بازی می‌کنید حتما از گیم‌مستر‌ها کمک بگیرید و این رو بدونید که هر بازی کاملا با بازی دیگه متفاوته پس توی انتخاب دقت کنید و ژانر مورد علاقتون رو اولویت انتخاب قرار بدید که تا وقتی وارد فضای بازی شدید با چیزی روبرو بشید که توقع دیدنش رو داشتید.

    خب حالا تقریبا اصول کلی طرح روشن شده و وقت اون هست که بصورت تیمی بنشینید و بزنید تو دل یه چالش واقعی! و طراحی وساخت و استقرار این بازی در مراکز فرهنگی و آموزشیتون ...

    نکاتی برای بازی اتاق فرار

    اگر تصمیم گرفتید که بازی اتاق فرار را تجربه کنید، پیش از اینکه بلیط تهیه کنید، بهتر است یک‌سری نکات را بدانید و بعد تصمیم خود را عملی کنید. در ادامه تعدادی از این نکته‌ها را عنوان می‌کنیم تا تجربه خوبی را از بازی اتاق فرار به‌دست آورید.

    • یک تیم خوب تشکیل دهید: بازی اتاق فرار، در اکثر مواقع و بسته به ژانر بازی، کاری گروهی می‌طلبد و در آن باید همه افراد شرکت کنند.
    • خوب جستجو کنید: بسیاری از معماهای اتاق فرار نیاز به ریزبینی‌هایی دارند که شاید در نگاه اول مورد مهمی نباشند، اما با توجه به هر یک از آن‌ها می‌توانید معماهای پیش روی خود را حل کنید.
    • تعامل و مشارکت داشته باشید: برای اینکه کار گروهی خود را به بهترین شیوه پیش ببرید، حتما باید با همدیگر مشارکت کنید. این بازی با مشارکت کردن در بهترین حالت خود پیش می‌رود.
    • تقسیم کار کنید: با تقسیم وظایف، قطعا نتیجه بهتری دریافت می‌کنید. البته این موضوع بیشتر به سبک بازی شما هم بستگی دارد، اما در بیشتر این بازی‌ها، با تقسیم کار می‌توانید در زمان خود صرفه‌جویی کنید.
    • با توجه به قوانین، راه‌حل‌های مختلف را آزمایش کنید: معماهایی وجود دارند که شاید با انجام یک کار ساده به‌راحتی حل شوند، پس از تست کردن (تاجایی که قوانین بازی اتاق فرار به شما اجازه می‌دهند) دست بر ندارید! معماهایی هم هستند که نیاز به تفکر چند لایه و دقت و مشورت و توجه به نکات پیچیده تری دارند .

    این سایت رو معرفی میکنم که میتونید اطلاعات خوبی در مورد اسکیپ روم بدست بیارید

    https://escaperoom.ir

    و ذکر این نکته هم ضروری هست که بازی های رایانه ای و موبایلی اتاق فرار هم طراحی شده

    و میتوان با کمی صرف وقت و خلاقیت کارهای ترکیبی خوبی برای کاهش هزینه های طراحی اتاق فرار در مجموعه های فرهنگی انجام داد

    مثلا با استفاده از کیو ار کد ها و تهیه کلیپ ها و نرم افزارهای موبایلی به هیجان این بازی افزود یا با ایجاد مشوق هایی برای شرکت خانوادگی بازیکنان با هدف تقویت بنیان های خانواده بازی های مناسب خانوادگی طراحی نمود

    تجربه طراحی بازی فتح حیفا و نجات دانشمند هسته ای و چند بازی هیجان انگیز در مجموعه های فرهنگی برای خود ما خیلی جذاب بود و در برخی مدارس تربیت محور کشور روی این بازی خیلی کارهای خوبی انجام شده است .

    [ یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 0:38 ] [ مجتبی رضایی ]

    «رستوران بازی‌های فکری» رستورانی است با شعار

    «در این رستوران به جای خوراک شکم، خوراک فکر طبخ می‌شود»

    کودکی که در کلاس‌ها شرکت می‌کند باید هنگام خروج فردی متفکر باشد تا در هنگام نوجوانی متشخص شود و اگر هجمه‌ای به وی وارد شد، در مقابل آن بایستد؛ در این مسیر به اقدامات مربوط به کودک و نوجوان تخصصی‌تر پرداخته می‌شود.

    «رستوران بازی‌های فکری» چندین هدف عمده را دنبال می‌کند؛

    تقویت تفکر و تعقل ، حریت و آزادگی و تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس در کودکان و نوجوانان است .

    ابتدا از بین بازی‌های ایرانی و خارجی، آنهایی که اهداف تربیتی را دنبال می‌کنند، گلچین کرده و هدف اصلی این بازی‌ها، اهداف بنیادین تربیتی است.

    در «رستوران‌ بازی‌های فکری» یک‌سری سیاست‌های تشویقی در نظر گرفته شده‌اند که طبق آن خانواده‌ها در مساجد حضور می‌یابند و به صورت «پدر یا مادر با فرزند»، «پدربزرگ یا مادربزرگ با نوه» و ... در بازی شرکت می‌کنند و این بازی‌ها در فضای ارتباطی خانواده عمق‌بخشی بسیاری دارد.

    طبق نظر آیت‌الله حائری شیرازی، مبانی اهداف تربیتی پیش از بلوغ در مورد تفکر، شخصیت و هویت است، لذا در این رستوران به صورت تخصصی‌ روی این اهداف کار شده است و بر اساس مبانی تربیتی اسلامی برگرفته از فقه تربیتی ،‌ سراغ قالب‌ها میرویم؛

    خوراک های این رستوران بر اساس توجه به اصول روانشناسی رشد ، و با توجه به جنسیت ، سن و شرایط و روحیه شناسی دقیق مخاطبان عرضه میشود و

    در تدوین و طراحی و استفاده از بازی ها (شما بخوانید در تهیه و پخت خوراک ها ) انتخاب ، طراحی و اجرای آنها بر اساس اصول فکری و برنامه دقیق تربیتی صورت میگیرد .

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 23:47 ] [ مجتبی رضایی ]

    ۵۴ درصد نوجوانان در ایران, بین یک تا سه ساعت در شبانه روز, اوقات فراغت دارند با محاسبه ۱۴ میلیون دانش آموز با سرانه دو ساعت اوقات فراغت یعنی آموزش و پرورش باید برای ۲۸ میلیون ساعت نفر روز, برنامه ریزی کند

    ۵۴ درصد نوجوانان در ایران، بین یک تا سه ساعت در شبانه‌روز، اوقات فراغت دارند. با محاسبه ۱۴ میلیون دانش‌آموز با سرانه دو ساعت اوقات فراغت یعنی آموزش و پرورش باید برای ۲۸ میلیون ساعت نفر روز، برنامه‌ریزی کند.

    در وضعیت کنونی اما واقعیت در آموزش و پرورش حکایت از آن دارد که ۷۰ درصد دانش‌آموزان برای اوقات فراغت خود برنامه خاصی ندارند و شانس بهره‌برداری از امکانات تفریحی و ورزشی را به دلیل مشکلات مالی، محدودیت ظرفیت و گران بودن برخی از این امکانات به طور یکسان ندارند. بلاتکلیفی کودکان، نوجوانان و جوانان در تعطیلات تابستان و معاشرت با افرادی به واسطه شرایط خاص محیطی، خانوادگی و… آمادگی و گرایش بیشتری به انجام رفتارهای پرخطر دارند، زمینه‌ساز تمایل دانش‌آموزان برای مشارکت در رفتارهای پرخطر می‌شود و در واقع خشت اول کج گذارده می‌شود. چنین هشدارهایی است که بار دیگر اهمیت اوقات فراغت را گوشزد می‌کند.

    از همین‌رو، ما تصمیم داریم یک برنامه برای پرکردن اوقات فراغت شما پیشنهاد کنیم. البته هشدارهایی هم داریم که بهتر است به آنها توجه کنید.

    اوقات فراغت را لحظه‌هایی است که فرد فارغ از کار و مسئولیت آن را بر اساس تمایل شخصی خود تنظیم می‌کند و برنامه آن در مورد هرکس متفاوت است و به سلیقه نیازهای روحی، سن و توان مالی فرد بستگی دارد. «لحظه‌لحظه اوقات فراغت، امروزه از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی از آن به مثابه آیینه فرهنگ جامعه یاد می‌کنند. به این معنی که چگونگی گذراندن اوقات فراغت افراد یک جامعه تا حد بسیاری معرف ویژگی‌های فرهنگی و میزان توسعه‌یافتگی آن جامعه است. بنابراین اگر طرح و نقشه زندگی و کار جوانان با برنامه‌هایی که برای اوقات فراغت خود تنظیم می‌کنند، مغایرت داشته یا تفریحات و فعالیت‌های فراغتی آنها با هنجارهای فرهنگی در تضاد باشد، اوقات فراغت به مشکل اجتماعی تبدیل خواهد شد.»

    لحظه‌های فراغت برای جوانان هم می‌تواند سازنده و مفید باشد و هم مخرب و ویرانگر، به تعبیر دیگر نبود هدف و بی‌برنامگی، باعث پیدایش فراغت‌های بیمارگونه و انواع انحرافات و بزهکاری‌ها در جامعه می‌شود.

    بررسی نحوه گذراندن اوقات فراغت جوانان در سال‌های پیش در فصل تابستان نشان می‌دهد که در بیشتر مناطق شهری بویژه شهرهای بزرگ، خیابان‌گردی و رفتن به پارک‌ها و مجموعه‌های تفریحی، به عنوان یکی از راه‌های گذراندن اوقات فراغت مطرح می‌شود که با توجه به ویژگی فعالیت‌های فرامحلی این سیل عظیم از نیروهای آزادشده متمایل به فعالیت‌های جمعی و گروهی، در هر لحظه می‌توان انتظار داشت که هیجانات انباشته آنان تخلیه‌شده و زمینه بروز هرگونه حادثه یا فعالیت مهار نشدنی را فراهم آورد.

    ● کارهایی که بهتر است انجام ندهید

    پرکردن اوقات فراغت یک هنر است که باید آن را آموخت. ما از تجربه‌هایی که در این زمینه به دست آمده استفاده کردیم و به شما توصیه می‌کنیم پرکردن ساعت‌های بیکاری به هر شیوه‌ای صحیح نیست. در اینجا به شما توصیه می‌کنیم این کارها را در تابستان کمتر انجام دهید:

    پاساژگردی ممنوع: متأسفانه «پاساژگردی» به عنوان یک پدیده امروزی، مورد توجه و استقبال زیاد جوانان واقع شده است، به طوری که بدون نیاز به خرید در پاساژها قدم می‌زنند و ویترین مغازه‌ها را تماشا می‌کنند. ما به شما این مورد را توصیه نمی‌کنیم چون ممکن است چیزهایی بخرید که بعدا متوجه شوید، بیهوده پولتان را خرج کرده‌اید و از همه مهم‌تر این که وقت و انرژی خودتان را هدر می‌دهید.

    تلویزیون کمتر تماشا کنیم: درست است که فصل تابستان تلویزیون برنامه‌های متنوعی دارد، اما شما نباید وقت زیادی را جلوی تلویزیون بگذرانید. تماشای تلویزیون یکی از کم هزینه‌ترین راه‌های گذران اوقات فراغت است ضمن این‌که تلویزیون را در همه‌ ساعات شبانه‌روز و در خانه می‌توان استفاده کرد شاید به همین دلیل تلویزیون همچنان یکی از پرطرفدار‌ترین رسانه‌های جمعی است.

    یک پژوهش در دانشگاه تهران نشان می‌دهد که متأسفانه ۶/۸۲ درصد دانشجویان روزانه تلویزیون تماشا می‌کنند و دریافته‌های این پژوهش ذکر شده که اولین فعالیت فراغتی برای دانشجویان ۲۱ دانشگاه، از ۲۵ دانشگاه بزرگ کشور، تماشای تلویزیون است و با کسب ۲/۱۶ درصد از کل امتیازات در بین ۱۹ فعالیت فراغتی مقام نخست را کسب کرده است.

    بازی‌های کامپیوتری را کم کنید: امروز کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که بازی‌های کامپیوتری و گیم‌نت را تجربه نکرده باشد، اما زیاد بازی کردن هم خوب نیست چون هم به چشم شما صدمه می‌زند و هم بازی‌های تخیلی می‌تواند ذهن شما را درگیر کند و این به گفته روان‌شناسان به شما صدمه می‌رساند.

    زیاد نخوابید؛ خوب نیست: خوابیدن زیاد خوب نیست. برخی دانش‌آموزان و دانشجویان تصور می‌کنند چون ۹ ماه سال تحصیلی صبح‌ها زود از خواب بیدار شده‌اند سرتاسر تابستان باید بخوابند. البته برای برخی هم جای روز و شب تغییر می‌کند و صبح‌ها تا ظهر می‌خوابند و از آن طرف شب‌ها بیدار می‌مانند که روان‌شناسان توصیه می‌کنند این کار بشدت به سلامت آنها صدمه می‌زند.

    نکته: لحظه‌های فراغت برای جوانان هم می‌تواند سازنده باشد و هم مخرب، نبود هدف و بی‌برنامگی باعث پیدایش فراغت‌های بیمارگونه و بزهکاری می‌شود

    کمتر چت کنید: در دنیای مدرن امروز راه‌های دیگری هم برای پرکردن اوقات فراغت پیدا شده و آن این است که مدت‌ها پای کامپیوتر بنشینید و چت کنید. براساس نتایج گزارش محققان دانشگاه علامه طباطبایی، نمونه‌های تحقیقی به دست آمده از چند کافی‌نت مشخص شد که ۷۱ درصد از جوانان ۱۵ تا ۳۰ سال یک بار چت کردن را امتحان کرده‌اند و ۵۵ درصد از افراد حاضر در چت روم‌ها بین ۱۶ تا ۲۵ سال دارند. این حقیقت دو سال پیش روشن شده است و می‌توان گفت که این میزان علاقه‌مندی با گسترش استفاده از اینترنت خانگی و ارزان شدن هزینه استفاده از اینترنت افزایش یافته است. در واقع باید تصریح کرد که در شرایط کنونی متأسفانه، در دسترس‌ترین و ارزان‌ترین راه‌حل برای پر کردن اوقات فراغت جوان و نوجوان ایرانی، چت کردن است. درباره معایب چت کردن و پیامدهای آن نیز به اندازه مثنوی هفتادمن کاغذ گفته و نوشته شده است.

    این کار آسیب‌های زیادی به شما می‌رساند و بدانید که بسیاری از دوستی‌های غلط یا کلاه‌برداری‌ها توسط همین چت کردن‌ها صورت می‌گیرد.

    ● کارهایی که بهتر است انجام دهید

    شنا کنید: بهتر است یک‌بار هم که شده لذت شنا کردن در استخرها را تجربه کنید. اگر امکان این را دارید که در کلاس‌های آموزشی ثبت نام کنید فرصت را از دست ندهید. فردی که شنا می‌کند، نه تنها از این طریق احساس راحتی و نشاط می‌کند بلکه بر اثر شنا کردن قابلیت‌های جسمانی خود از قبیل استقامت دستگاه گردش خون و تنفس، قدرت، سرعت و انعطاف‌پذیری مفاصل شانه و مچ پا را افزایش می‌دهد. شنا ورزشی است که از سن نوزادی تا سن کهن‌سالی می‌توان آن را انجام داد و به طور کلی ورزشی است که هیجان و اضطراب را کاهش داده، عضلات را قوی و محکم و بدن را نرم و انعطاف‌پذیر می‌سازد و باعث می‌شود که فرد انرژی بیشتری برای انجام کارهای روزانه خود کسب کند.

    کلاس زبان بروید: آشنایی به یک زبان بویژه زبان انگلیسی حتما در آینده برای شما فایده خواهد داشت. خوشبختانه امروز تعداد این کلاس‌ها افزایش یافته و حتی در کلاس‌های تابستانی مساجد و مدارس این کلاس‌ها برگزار می‌شود.

    کتاب بخوانید: حتما درس خواندن و امتحانات شما را از هر چه کتاب است خسته کرده اما سعی کنید فرصت کتاب خواندن در تابستان را از دست ندهید. حتی رتبه‌های برتر کنکور هم توصیه می‌کنند که از تابستان برای کنکور شروع کنید و این روزها را از دست ندهید.

    بازی‌های دسته‌جمعی را فراموش نکنید: در گذشته تابستان که می‌شد بچه‌های محل دورهم جمع می‌شدند و لی‌لی، هفت سنگ و…. بازی می‌کردند. امروز دیگر این بازی‌ها جایی بین بچه‌ها ندارند اما شما می‌توانید از مادران و پدران خود این بازی‌ها را یاد بگیرید و در حیاط آپارتمان با هم انجام دهید. حتی خوب است دور هم تئاتر و بازیگری را تجربه کنید. این کاری است که بسیاری از کارگردانان و بازیگران بزرگ ما در کودکی تجربه کرده‌اند.

    ● تابستان کجا برویم؟

    مسئولان برای برنامه‌ریزی اوقات فراغت به این موضوع توجه دارند که برنامه‌های اوقات فراغت باید هم شادی‌آفرین، سرگرم‌کننده و لذت‌بخش و هم متضمن رشد و کمال انسان باشد. از گذشته تاکنون مراکز محلی با کمترین هزینه برنامه‌هایی را برای کودکان و نوجوانان در نظر می‌گرفتند که حتما با آن آشنا هستید، اما ممکن است کمتر به آن توجه کرده باشید. ما برای یادآوری این مراکز را به شما معرفی می‌کنیم:

    کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: این کانون هر تابستان برنامه‌های زیادی را برای گروه سنی ۶ تا ۱۴ سال در نظر می‌گیرد. کافی است به یکی از کانون‌های محله خود مراجعه کنید و با کارت عضویتی که می‌گیرید هم کتاب بخوانید و هم در کلاس‌های نقاشی، سفالگری، عروسک‌سازی شرکت کنید.

    مساجد محله: اما اگر در محله خود کانون ندارید حتما سری به مسجد نزدیک خانه‌تان بزنید تا از برنامه‌های آن در فصل تابستان آگاه شوید. بسیج مساجد برنامه‌های خوبی از اردو و سفر تا کلاس‌های علمی و تفریحی برگزار می‌کند که شما با هزینه کمی می‌توانید از آنها استفاده کنید.

    فرهنگسرا: این مکان‌ها هم در فصل تابستان بیکار نمی‌نشینند و برنامه‌های زیادی را برای پر کردن اوقات فراغت جوانان در نظر می‌گیرند. هرچند این کلاس‌ها پولی هستند، اما هزینه آنها به مراتب کمتر از کلاس‌های خصوصی است. البته قرار است که شهرداری روزهای جمعه در بوستان‌ها مراکزی برای تفریح و آموزش نوجوانان به طور رایگان برگزار کند.

    مدارس: مدرسه که تنها محل درس خواندن نیست. تابستان می‌توانید سری به کلاس‌هایی که آموزش و پرورش در پایگاه‌های تابستانی برای دانش‌آموزان در نظر می‌گیرد بزنید تا در کنار همکلاسی‌هایتان به اردو، کلاس نقاشی، کلاس‌های پژوهشی و تحقیقاتی بروید و لذت با هم بودن را تجربه کنید.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 23:3 ] [ مجتبی رضایی ]

    فارغ از تایید یا رد روش ها و متد های مختلف تربیتی و فرهنگی در چند پست اخیر وبلاگ به معرفی برخی مراکز و موسسات فرهنگی و تربیتی و بیان مبانی مورد استناد آنها در سیاست گذاری و برنامه ریزی میپردازیم :

    🕊مدارس مسجد محور بیش از 10 سال است که در شهرهایی همانند مشهد مقدس ، قم ،اصفهان ، تهران ،سبزوار و... با بیش از 50 شعبه مشغول به فعالیت می‌باشند .

    🌳 نقطه مشترک این مدارس استفاده از محیط انسان ساز مسجد و به‌کارگیری مربیان دلسوز و مؤمن می باشد در غالب این مدارس آموزش با تفریح و تجربه و اکتشاف همراه است و متربیان در اداره مدرسه مشارکت می کنند

    .🌺تلاش این مدارس خروج از قالب های نا کارامد و اقدام عملی در جهت تحول نظام آموزشی کشورمان می باشد. 🌍سیاست این مدارس آموزش کمتر یادگیری بیشتر است. این مدارس نسبت به مدارس عادی تفاوت‌هایی دارند .که نقاط قوت این مدارس در همین تفاوت‌هاست .

    💫در این مدرسه تربیت و آموزش ترجیحاً در فضا و محیط انسان ساز مسجد ، در طبیعت و همچنین فضای واقعی زندگی برگزار می‌شود .یکی از این مدارس مدرسه مسجد محور طه ص به لطف خداوند پای در این عرصه گذاشته است

    ☀️ در این مدرسه دروس مهم و لازم آموزش و پرورش رسمی به‌صورت کلاس برگزار می‌شود برخی دروس به‌صورت خود خوان و مطالعاتی و رفع اشکال ارائه می گردد و در زمان امتحانات ه‌صورت هماهنگ همه دروس امتحان داده می‌شوند . افرادی که در این مدرسه مشغول به تحصیل می‌شوند علاوه برتحصیل دروس آموزش پرورش و دریافت مدرک آن برنامه‌های تربیتی ویژه‌ای دارند .در این مدرسه تربیت بر آموزش مقدم است و اولویت اول تربیت اخلاقی وادب و بندگی می باشدو اولویت دوم آموزش دروس مورد نیاز و مفید است

    جزوه معرفی مدرسه مسجد محور طه (ص) کرمان
    در ادامه مطلب بخوانید


    ادامه مطلب
    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 22:10 ] [ مجتبی رضایی ]

    در نگاه سطحی، مدرسه مکانی است که دانش‌آموزان در آن حضور می‌یابند تا معلمان به آن‌ها آموزش دهند. اما مدرسه محیط اجتماعی سازمان‌یافته‌ای (مشتمل بر مجموعه‌ای از افراد و روابط و ساختارهای منظم) است برای کسب مجموعه‌ای از شایستگی‌های لازم (فردی، خانوادگی و اجتماعی) که متربیان باید برای وصول به مرتبه‌ای از آمادگی به‌منظور تحقق حیات طیبه آن را به دست آورند. از این رو، مدرسه فضای اجتماعی (جامعه) هدفمندی است که از طریق زنجیره‌ای از موقعیت‌ها، فرصت حرکت و رشد و تعالی‌بخشی را برای متربیان فراهم می‌‌کند که در آن شایستگی‌های لازم برای کسب و بهبود موقعیت خود و دیگران از طریق یادگیری رسمی و غیررسمی کسب می‌شود (مبانی نظری سند تحول، 1390: 288)

    . تحلیل

    با توجه به نکات گفته‌شده، کل مدرسه موضوعیت دارد. مدرسه صرفاً یک مکان نیست، بلکه یک سازمان است؛ سازمانی که فضایی منعطف، پویا، بالنده و هدفمند است. مدرسه یک نظام پویاست و در آن همه عناصر درون‌داد، فرایند و برون‌داد با یکدیگر در تعامل هستند و بر هم اثر می‌گذارند.فرهنگ مدرسه در اثر فعالیت‌های جمعی مدرسه شکل می‌گیرد. فرهنگ مدرسه عامل پیشران در تربیت دانش‌آموزان تلقی می‌شود. به عبارت دیگر، تربیت محصول جو و فرهنگ مدرسه است.سازمان‌دهی مداوم زمینه‌های تربیتی در فضای مدرسه صالح در گرو چند مؤلفه است:- تغییرات هویتی کلیه عوامل تربیت در مدرسه- ارتقای پیوسته مراتب وجودی این عوامل تربیتی- سازمان‌دهی مداوم روابط و ساختارها و شکل‌گیری فرهنگ سازمانی مدرسه- مشارکت مستقیم خانواده‌ها در برنامه‌ریزی و اداره امور مدرسه- مشارکت جامعه محلی به‌منظور غنی‌کردن فرصت‌های تربیتی از تبیین مدرسه چند نکته قابل تعمق است:

    • مدرسه نظامی باز و پویاست. ضمن مهم‌بودن درون‌دادهای مدرسه (منابع انسانی، مالی، آموزشی، تجهیزاتی و ...) ارتباط و تعامل بین عوامل تربیتی مدرسه (مدیر، معلم، مربیان و ...) با دانش‌آموزان، به‌‌عنوان مهم‌ترین عناصر فرایندی مدرسه، نقش اساسی را در تحقق اهداف این سیستم بر عهده دارد. (محصول، برون‌داد و پیامد).• مدرسه یک سازمان یادگیرنده است. لازمه تحقق اهداف مدرسه، یادگیری مستمر همکاران مدرسه است (یادگیری از ماهیت یادگیرنده، یادگیری از فرایند یادگیری و تربیت، و ...)یادگیری و توسعه شایستگی‌های حرفه‌ای همکاران از روش‌های سنتی ضمن خدمت میسر نیست، بلکه نیازمند بهره‌گیری از روش‌های یادگیری تیمی مدرسه‌محور هستیم تا همکاران با تحلیل مسائل مدرسه، به‌صورت تیمی طرح‌های کیفیت‌بخشی را تهیه، اجرا، ارزیابی و اصلاح کنند و با تأمل بر عمل، ضمن توسعه یادگیری خود، به غنی‌سازی فرایند تربیت در مدرسه کمک کنند (درس‌پژوهی).فرایند تیمی‌محور کمک خواهد کرد همه همکاران مدرسه نسبت به چشم‌انداز مدرسه حس مشترکی داشته باشند و از ظرفیت‌ و مهارت خود برای کیفیت‌بخشی به مدرسه بهره بگیرند.• مدرسه یک سازمان فرهنگ‌ساز است. تلقی مدرسه به مثابه فرهنگ بالاترین سطح یادگیری سازمانی تلقی می‌شود. در گذر از یادگیری فردی و یادگیری تیمی به یادگیری سازمانی می‌رسیم. یادگیری سازمانی در مدرسه به‌نوعی بازتعریف مدرسه به‌عنوان عنصری فرهنگی است.براساس این ادله می‌توان اذعان داشت: تربیت محصول فرهنگ مدرسه است؛ فرهنگ خلاقیت، فرهنگ پژوهش، فرهنگ انسانیت و اخلاق، فرهنگ مشارکت، فرهنگ کار و کارآفرینی، فرهنگ تلاش و پشتکار، و ...

    . رهیافت

    با توجه به این تحلیل، سؤال کلیدی آن است که چگونه می‌توان چنین مدرسه‌هایی را بازتولید کرد؟ مدرسه‌ها در شرایط فعلی با این رویکرد فاصله زیادی دارند. هر یک از عوامل مدرسه نقش خود را به‌طور ویژه‌ای دنبال می‌کنند. معلم، مشاور، مربی و مدیر بر اساس تقسیم کار انجام‌شده، وظیفه‌شان را انجام می‌دهند و کمتر به انسجام و تعامل فعالیت‌ها به‌منظور تأثیرگذاری در قالب فرهنگ مدرسه توجه دارند. برای دستیابی به این شرایط، سازمان مدرسه باید بازطراحی شود تا مدرسه به کانون تربیت تبدیل شود. در دوره ابتدایی، چون معلم محور تربیت دانش‌آموزان تلقی می‌شود، می‌تواند این نقش را در مدرسه رهبری کند. یعنی همه فعالیت‌های مدرسه به‌صورت هماهنگ راهبری شود تا تربیت همه‌جانبه صورت گیرد. اما در مدرسه‌های متوسطه اول و دوم، هر یک از معلمان تدریس خود را انجام می‌دهد. مربی تربیتی و مشاور هم کار خود را انجام می‌دهند. به عبارت دیگر، در این مدرسه‌ها متولی تربیت نداریم.در این میان، بعضی از مدرسه‌ها، طرحی را به نام معلم راهنمای پایه اجرا می‌کنند. این طرح توانسته است تا حدی خلأ تربیتی را در این مدرسه‌ها پر کند.برای هر پایه تحصیلی متوسطه اول (هفتم، هشتم و نهم) یک نفر به‌عنوان معلم راهنمای پایه انتخاب می‌شود. این فرد در کنار صلاحیت‌های علمی، صلاحیت‌های روان‌شناختی و مشاوره‌ای هم دارد و تلاش می‌کند دانش‌آموزان یک پایه (یک یا چند کلاس) را به‌خوبی بشناسد و با خانواده دانش‌آموزان ارتباط مستمر داشته باشد. در عین حال، با معلمان این دانش‌آموزان هم ارتباط دارد. به عبارت دیگر، به‌عنوان متولی تربیت، در ارتباط با دانش‌آموزان، خانواده و معلمان نقش ایفا می‌کند. این طرح سال‌هاست در این مدرسه‌ها اجرا می‌شود و یکی از شاخص‌های موفقیت در تربیت همه‌جانبه دانش‌آموزان به شمار می‌رود.این طرح می‌تواند در مدرسه‌های دولتی هم طراحی و اجرا شود، اما در حالت ایده‌آل، به نظر می‌رسد نیازمند بازنگری سازمان مدرسه‌ها هستیم تا با بازنگری ساختار مدرسه، شرایط اجرای این رویکرد که زمینه مدرسه تربیت‌محور را فراهم می‌کند مهیا شود.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 22:3 ] [ مجتبی رضایی ]

    یکی از نکاتی که این روزها ذهنم را مشغول کرده مساله مشکلات بنیادین مجموعه های آموزشی و تربیتی کشور است ، از مدارس و آموزشگاهها گرفته تا مجموعه های مردم نهاد و کانون های فرهنگی و موسسات آموزشی و فرهنگی و تربیتی که بسیاری از آنها مبانی فکری و نظام های برنامه ریزی و استراتژی ها و اهداف کلان آنها یا نا مشخص و بی پایه و اساس است یا حتی بدتر از این حالت ، بر اساس بنیان ها ، نظریه ها و مدل ها و روش هایی بنیان گذاری شده که نه تنها هیچ سنخیتی با جهان بینی توحیدی و نظام تربیتی اسلامی ندارد بلکه گاها در تضاد با این موضوع است ..

    شاید ریشه اصلی این مشکل به نظام آموزش عالی و همچنین ضعف های اساسی ما در حوزه دینی و عدم دسترسی و آشنایی عمومی فعالان و برنامه ریزان آموزشی و پرورشی و تربیتی با فقه تربیتی است ...

    القصه فارغ از ریشه یابی و اصل مساله لازم دیدم نمونه هایی از بنیان های فکری موسسات و مجموعه های معروف کشور را در این پست اشاره گذرایی کنم تا سر فرصت مناسب در این خصوص بیشتر بنویسم و صحبت کنیم ..

    1- معرفی کانون روانشناسی نوجوان آترینا

    کانون روانشناسی نوجوان آترینا در فروردین ماه سال 1396 تاسیس شده و پس از دوسال کار پژوهشی تخصصی در زمینه نیازهای روانی مناسب نوجوانان ایرانی ،سال 1398 فعالیت خود را در حوزه های مختلف روانشناسی به صورت تخصصی برای نوجوانان آغاز کرده است.

    این کانون با هدف تربیت نوجوانان برای ورود به دوره جوانی با روحیه ای سلامت و شاد تاسیس شده است. این کانون بر اساس بیانیه ‌ WHO (سازمان بهداشت جهانی) در راستای توجه ویژه به مسائل نوجوانان، با بهره گیری از بروزترین متدهای جهانی سعی دارد تا پا به پای پیشرفت های نسل جدید قدم بردارد و علاوه بر شناسایی توانایی های فردی کمک به پرورش آنها برای ساخت فردای این جوانان کند.

    کانون نوجوان ماهیتی روانشناختی دارد که علاوه بر روانشناسان مجرب با یاری و همکاری متخصصین مختلف در حوزه پزشکی، تغذیه ،ورزش و غیره تلاش بر بهبود کیفیت زندگی نوجوان امروزی دارد چراکه دوره نوجوانی یا بلوغ یکی از مهم ترین دوره های رشدی افراد است که اولین قدم های اجتماعی افراد در این دوره بوجود میایند. چنانچهWHO (سازمان بهداشت جهانی) اظهار می‌دارد که ۱ میلیارد نوجوان، نسل سازنده‌ چند سال دیگر این کره خاکی خواهند بود و سلامت آن‌ها به معنای سلامتی کل جهان است.

    https://kanoonnojavan.com

    2-معرفی مدرسه بلوط

    اساس کار آموزش در زیست‌بوم بلوط بر دو مدل «برنامه فلسفه برای کودکان» و «مهارت آموزی 4H» استوار است که در ادامه به تشریح آن می‌پردازیم.

    >> برنامه فلسفه برای کودکان در بلوط
    فَبَکْ به عنوان سرواژه فلسفه برای کودکان که برخی عنوان دقیق‌تر آن را «فکر پروری برای کودکان» می‌دانند به مشکل متیو لیپمن (2010 -1922) فیلسوف آمریکایی در کلاس تدریس فلسفه به دانشجویان باز می‌گردد. جایی که او متوجه شد دیگر برای اینکه دانشجویانش نحوه تفکر استدلالی و خلاقانه و داوری عقلانی را یاد بگیرند زمان مناسبی نیست و آن‌ها می‌بایست از دوران کودکی و نوجوانی چنین مهارتی را بیاموزند.
    «تفکر نقادانه»، «تفکر خلاقانه» و «تفکر مراقبتی» سه سر فصل عمده مهارتی مورد نظر در این برنامه است. در این برنامه بر اساس تشکیل کارگاه‌های آموزشی که توام با حضور در طبیعت، بازی و قصه‌گویی است بچه‌ها یاد می‌گیرند که از قدرت ذهنشان استفاده و تبادل نظر کنند و سر یک موضوع به توافق برسند. همچنین با تقویت اعتماد به نفسشان، یاد می‌گیرند که از مشورت با دیگران فرار نکنند، انتقادپذیر باشند و هیچ حرفی را بدون دلیل و فکر قبول و یا رد نکنند. در ضمن آن‌ها متوجه می‌شوند که برای داشتن یک رابطه موثر، خوب گوش دادن را یاد بگیرند.

    >> بلوط، مدرسه مهارت‌آموزی
    نقشه راه ما مدل 4H است
    مهارت‌های زندگی توانایی‌هایی هستند که با تمرین مداوم در 6 سال اول زندگی که ما آن را 6 سال طلایی می‌نامیم، پرورش می‌یابند و در 6 سال دوم نهادینه می‌شوند و کودک را برای روبه‌رو شدن با مسایل زندگی، افزایش توانایی‌های روانی، اجتماعی و بهداشتی آماده می‌کنند. سازمان جهانی بهداشت، مهارت‌های زندگی را چنین تعریف نموده است: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه‌ای که کودک بتواند با چالش‌ها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. در تعریف دیگر می‌توان مـــهارت‌های زندگی را مجموعه‌ای از مهارت‌ها و شایستگی‌های فـردی و گــروهی دانست که کودکان و نوجوانان بــرای زیستن در هــــزاره جدید به آن نیازمند هستند. همزمان با یادگیری، تسلط و استقرار این مهارت‌ها، کودکان در سنین بالاتر علاوه بر رسیدن به آرامش و تـعادل در زندگی فردی و اجتماعی به ایفای نقش موثر در زندگی خود می‌پردازد.
    نقشه راه 4H یک نقشه مهارت آموزی متعادل و پویای جهانی است که از طرف سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد «یونسکو» ارائه گردیده است، در این مدل مهارت‌ورزی به چهار فاکتور سر (Head)، قلب (Heart)، دست‌‏ها (Hands) و سلامت (Health) باید به یک اندازه توجه شود.

    تماس‌ها

    وب سایت: www.balootschool.com

    اینستاگرام: balootschool

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 3:39 ] [ مجتبی رضایی ]

    یکی از موارد مهمی که باید خانواده ها با آن آشنا باشند افزایش نظم در نوجوانان و تاثیر آن در رشد نوجوان است والدینی که به کارهای روزمره و منظم در خانواده اهمیت می دهند، احتمالاً با شروع نوجوانی فرزندشان دچار مشکل می شوند و از اهمیت افزایش نظم در نوجوانان و تاثیر آن در رشد نوجوان اطلاع کافی ندارند.


    بی نظمی در دختر یا پسر نوجوان آن ها اغلب به طور فزاینده ای آشکار می شود. شروع تغییرات نوجوانی یک دوره پر چالش و پیچیده در زندگی همه است. والدین با احساس سردرگمی بیشتر در مورد تغییرات فرزندشان، از خود می پرسند: " چه اتفاقی دارد می افتد؟" "چکار باید بکنیم؟" آن ها باید با نقش والدین در افزایش نظم در دانش آموزان آشنا باشند. یکی از چالش های آغاز نوجوانی، تلاشی است که نوجوان برای شکستن مرزهای قبلی می کند تا آزادی بیشتری را برای خودش فراهم کند. والدینی که به دنبال بحث منطقی هستند، در تلاش برای برقراری ارتباط با نوجوانی که بیشتر تحت تاثیر هورمون ها و هیجاناتش هست، دچار مشکل خواهند شد.

    برای مثال، یکی از نشانه ‌های بی نظمی در نوجوانان در اواخر دبستان یا اوایل دوره راهنمایی، تضعیف انگیزه تحصیلی، شکست در تلاش برای انجام کارها، و پایین آمدن نمرات می باشد که از عوامل بی نظمی در نوجوانان است. در این مرحله، والدین برای کمک به افزایش نظم در دانش آموزان باید آن ها را آگاه کنند که درک می کنند که اکنون چیزهای بیشتری در ذهن آن ها وجود دارد که تمرکز روی انجام تکالیف و مطالعه برای آزمون ها را برای ان ها سخت تر می کند، و اینکه حتی ممکن است آن ها فکر کنند که تلاش برای کسب نمرات خوب اهمیتی ندارد و با در کنار آن ها بودن و همدلی با آن ها بتوانند باهم راه هایی را پیدا کنند که بتوانند باعث افزایش نظم در نوجوان شوند، زیرا نحوه مراقبت از تحصیل در حال حاضر بر فرصت‌ هایی که بعدا در بزرگسالی برای نوجوان به وجود می آید و میزان کیفیت زندگی آن ها در آینده بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

    نقش والدین در افزایش نظم در نوجوانان و تاثیر آن در رشد نوجوان

    یکی از روش های افزایش نظم در نوجوانان آموزش مدیریت زمان است. نقش والدین در افزایش نظم در دانش آموزان این است که به نوجوان کمک کنند تا خود را در سه زمان مدیریت کند: مدیریت زمان گذشته، زمان حال و زمان آینده، که هر کدام به مجموعه ای از مهارت های خاص خود نیاز دارند.

    تاثیر مدیریت زمان در افزایش نظم نوجوانان:

    آموزش مدیریت زمان برای افزایش نظم در دانش آموزان می تواند تا حد زیادی به برنامه ریزی و هدف گذاری بهتر و نظم بیشتر در نوجوان کمک کند.
    مدیریت زمان گذشته برای افزایش نظم در نوجوانان: که مربوط به ثبت سوابق گذشته و راه هایی است که به شما کمک کرده است که بتوانید بهتر و منظم تر عمل کنید، و همین طور راه هایی که منجر به بی نظمی بیشتر شده است را، پیدا کنید و به این ترتیب از تجربه گذشته استفاده کنید و نقاط قوت خود را تکرار کنید و نقاط ضعف خود را تقویت کنید .
    مدیریت زمان حال برای افزایش نظم در دانش آموزان: با تقویت ذهن آگاهی و اینکه در حال حاضر با توجه به شرایط موجود چه کارهایی اولویت دارند و زمان گذاشتن برای کدام کارها کارایی بیشتری دارد .
    مدیریت زمان آینده برای افزایش نظم در نوجوانان: با برنامه ریزی و هدف گذاری ارتباط دارد تا بخشی از مسیر زندگی فرد را هدایت کند. هدف گذاری و برنامه ریزی علاوه بر این که به پیشرفت فرد کمک می کند برای امادگی فرد و اینکه چگونه می برای چالش هایی که ممکن است در آینده از راه برسد آماده شود هم مفید است. این مطالب بخشی از عوامل افزایش نظم در نوجوانان و تاثیر آن در رشد نوجوان است.

    تاثیر همدلی با نوجوان برای افزایش نظم در نوجوانان:

    نظارت بر رفتار دختر یا پسر نوجوان برای کمک به افزایش نظم در نوجوانان و تمرکز بیشتر از چالش های سختی است که والدین با آن مواجه می شوند، زیرا احتمالا نوجوان، احساس می کند که بسیار بزرگ تر از آن است که دیگر بخواهد توسط والدینش مدیریت شود، بنابراین ممکن است فرزندان در برابر کمک های والدین مقاومت های زیادی را از خود نشان دهند. برای اینکه والدین بهتر بتوانند نوجوان خود را درک کنند می توانند به یاد بیاورند که برای خودشان هم، کنار آمدن با پیچیدگی‌های رو به رشد بزرگسالی سخت بوده است و انتقال از زندگی مجردی به زندگی مشترک و سپس اضافه شدن نقش والدین در افزایش نظم در نوجوانان همگی چالش هایی را برای آن ها داشته است که در حال حاضر نوجوان در همان مسیر قرار دارد .

    اهمیت افزایش نظم والدین در زندگی:

    مورد بعدی که بسیار مهم است نحوه عملکرد والدین و میزان منظم بودن آن هاست. هرچقدر که والدین به فرزندانشان آموزش هایی مبنی بر منظم بودن و برنامه ریزی و هدف گذاری بدهند، تا زمانی که فرزندان این اعمال را درون زندگی والدینشان مشاهده نکنند، آن حرف ها و آموزش ها نمی تواند موثر باشد.

    اشتراک گذاری تجربیات برای افزایش نظم در نوجوانان:

    در مجموع والدین می‌توانند به جای کنترل کردن و نصیحت کردن به سمت راهنما و مربی بودن حرکت کنند. این به معنای احترام گذاشتن به حق نوجوان در تصمیم گیری و مسئولیت پذیری در نوجوان در قبال عواقب آن است. چیزی که والدین می توانند با احترام ارائه دهند، مشاوره ای است که از تجربه طولانی تر زندگی خودشان به دست آمده است ولی در عین حال حق انتخاب و تصمیم گیری را هم به فرزند خود بدهند. همه ما از آزمایش‌هایمان در زندگی ممکن است چیزهایی یاد گرفته باشیم که دانستن آن ها می‌تواند برای افزایش نظم در نوجوانان مفید باشد.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 3:17 ] [ مجتبی رضایی ]

    نظرات متفکران حوزه ارتباطات و رسانه:

    ۱- پائولوفریره : دانشمند برزیلی – نظریه فراگرد ارتباطی مشارکتی – الگوی محاوره و بصیرت – کتاب آموزش ستمدیدگان شامل: گفت و شنود آزاد، مشارکت در کوشش های رهایی دهند، اعتقاد به توانایی افراد برای فراگیری در راس آنها – نقش آموزش ارتباطات – آموزش مخزنی شامل : محاوره، طرد تفاوت در فرستنده و گیرنده، اعتقاده به توانایی و خلاقیت فرد، مشارکت در کوشش هایی رهایی بخش ارتباطی – و همچنین وی برای رسانه ها نقش هوشیار سازی را مطرح می کند.

    ۲- گوستاولوبون : جامعه شناس فرانسوی – نظریه روانشناسی اجتماعی – انبوه خلق – وی می گوید: مطبوعات از ارکان پیدایش متغییر انبوه خلق است. کتابهایش: جماعت یا انبوه خلق ، روانشناسی سوسیالیسم ، روانشناسی جماعت ،روانشناسی انقلاب – تودها های مردم را به همگن و ناهمگن تقسیم کرده است. – انبوه خلق شامل : قراردای = مربوط به شخصیت سیاسی یا گروه های ورزشی و هنری اجتماعی، اتفاقی = زلزله، تصادف – نمایشی (رقص گرا) = چهارشنبه سوری، دستجات مذهبی، فعال = تیم ورزشی – تقسیم بندی انبوه خلق شامل : روانگرا (روان انبوه) ، متشکل (سازمان یافته)

    ۱- هربرت بلومر : دو عامل را در تشکیل انبوه خلق موثر می داند : ۱- تجمع افراد ۲- مجاورت آنها با یکدیگر

    ۲- مکتب فرانکفورت : مکتبی نومارکسیستی از اندیشمندان آلمانی ـ نقد در حوزه نظریه سلطه ـ تاکید بر رهایی ـ اولین مطالعات و تحقیقات انتقادی درباره وسایل جدید ارتباطی در نیمه اول قرن بیستم.

    ۳- سزهاملینگ : هلندی – منتقد مکتب فرانکفورت – ارتباطات را به دو دسته تقسیم می کند : ۱- سرکوب کننده : در خدمت صاحبان سرمایه ۲- آزاد کننده : در خدمت جامعه – به جامعه اطلاعاتی هم انتقاد دارد و معتقد است به جای جامعه اطلاعاتی باید جامعه ارتباطی را به کار برد.

    ۴- هربرت مارکوزه : نظریه انسان تک ساحتی – شبکه های الکترونیکی جهان در رابطه با جریان اطلاعات و تمامیت فرهنگی سوال برانگیز است – فرهنگ بسته بندی شده رسانه ها – رسانه ها در پی تقویت خواسته های کازبند.

    ۵- فردیناندو سوسور : با همکاری کلودلوی اشتروس مردم شناس معاصر به نظریه مکتب ساختارگرا دست یافتند – پدر نخستین زبانشناسی نوین – تحلیل گفتمان

    ۶- تئودور آدورنو : وسایل ارتباط جمعی باید با نفوذ در فرهنگ جامعه و از طریق جنگ موضعی به تدریج زمینه ی بدست گرفتن قدرت را فراهم کند – تاکید بر نقش های اجتماعی منفی وسایل ارتباط جمعی – صنعت فرهنگ و آثار منفی – فرهنگ توده و صنایع فرهنگی – نگران فرهنگ توده ای : دروغ بودن فرهنگ ، از تاثیرات سرکوبگر و بی حس کننده ۳- موجب درهم ریختگی شعور انسان ۴- رسانه ها دیگر تسلط به نظر نمی رسند.

    ۷- ماکس هورکهایمر : منتقد مکتب فرانکفورت – فرهنگ توده و صنایع فرهنگی – وسایل ارتباط جمعی و یکی از نظریه پردازن – محقق معاصر در نظریه های مکتب فرانکفورت در مورد بررسی ریشه های مطالعات انتقادی در زمینه ارتباطات جمعی – سه زوال فردیت : ۱- یکپارچه شدن آگاهی انسان بوسیله ارتباطات هدایت شده ۲- ناچیز شمردن خصلت و کیفیت فرد در تحول اشکال تولید ۳- دگرگونی در ساختمان روانی انسان به دلیل اجتماعی شدن یکپارچه انسان ها.

    ۸- نیکولاس پولانزاس : تاکید بر مفهوم اطمینان کنش ارتباطی – نظریه مطالعات فرهنگی – منتقد آلتوسر که این دو اقتصادی را آلتوسر در نظر نگرفته است : ۱- نادیده گرفتن دستگاه های ایدئولوژیک دولت ۲- عدم بررسی عمیق موضوع

    ۹- ادگارمورن : نظریه زمان زدگی – به مساله صنایع فرهنگی و فرهنگ توده شکل تازه می بخشد –جامع ترین اثر انتقادی در مورد صنایع فرهنگی و فرهنگ توده در کشورهای غربی – فرهنگ سطحی و مبتذل در سطح انبوده است – خاصیت را از بین می برد – به جای نویسنده در مطبوعات و رسانه های جدید نویسا بوجود می آید- ستاره پرستی و شخصیت سازی و همین طور تولیدات فرهنگی سطحی افراد را در ارضای نیازهای خود بویژه نیاز همانند جویی و فرافکنی پاسخ می دهد – فرهنگ جوامع را فرهنگ موزاییکی توصیف می کند – فرهنگی که خودی نیست بلکه برگرفته از فرهنگ های دیگر است.

    ۱۰- زیگونت بامان : برای تبدیل فرهنگ توده صرفا احداث یک ایستگاه تلویزیونی کافی نیست بلکه شرایط و موقعیت های خاص زندگی ابتدا باید یکسان شود تا ترکیبات و شرایط صحیح برای پذیرش پیام ارتباط جمعی فراهم شود.


    ادامه مطلب
    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 3:5 ] [ مجتبی رضایی ]

    ادب‌آموزی به کودک
    تربیت کودک به معنای پرورش طفل در بُعد روحی و اخلاقی است، به‌گونه‌ای که جسم و جان و عقل و علم او افزایش یابد، تا بتواند امور مربوط به دین و دنیای خود را انجام دهد. بر پدر و مادر واجب است اطفال خود را نسبت به‌پذیرش اصول اعتقادی تربیت نمایند و احکام واجبات و آن‌چه شارع مقدّس به انجام آن اهتمام دارد را به‌آنان بیاموزند.دوران کودکی زمان مستعد یادگیری و شکل‌گیری اخلاقیات کودک است، لذا والدین باید با شناخت از دستورات و راهنمایی‌های معصومین (علیهم‌السلام) فرزندان خود را به‌صورت صحیح تربیت نمایند، و آداب معاشرت، اخلاق اجتماعی، نظافت و دیگر آداب اسلامی که در روایات به آن‌ها توصیه شده است را به فرزند خود آموزش دهند. در ادامه به برخی از آدابی که در روایات سفارش شده که به کودکان آموزش داده شود را بیان می‌کنیم.
    ۱ - ادب نظافت۲ - ادب غذا خوردن۳ - تربیت کودک به آداب اجتماعی ۳.۱ - ادب معاشرت با مردم ۳.۲ - ادب سلام۴ - مشورت با نوجوانان۵ - کمک به نوجوانان در انتخاب دوست۶ - افراد شایسته دوستی برای فرزندان ۶.۱ - یاد کنندگان خدا ۶.۲ - علماء ۶.۳ - حکما ۶.۴ - مؤمنین۷ - عدالت و مساوات در بین اطفال۸ - آموزش کودکان در قانون اساسی و دیگر قوانین۹ - آموزش کودک در اعلامیه جهانی حقوق کودک۱۰ - پانویس۱۱ - منبع

    ۱ - ادب نظافت
    اسلام برای رعایت نظافت و بهداشت، اهمّیتی فوق‌العاده قائل است. پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده است: هر چه می‌توانید در رعایت پاکیزگی بکوشید، زیرا خداوند اسلام را بر پاکی و نظافت بنیان نهاده است و آن‌ها که پاکیزه‌اند وارد بهشت می‌شوند. «تَنَظَّفُوا بِکُلَّ مَا استَطَعتُم، فَاِنَّ اللهَ (تَعالی) بُنِی الاِسلامَ عَلَی النَّظافَةِ وَ لَن یدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ کُلَّ نَظیفٍ».
    [۱]
    آن حضرت یکی از حقوق کودکان را رعایت پاکیزگی در مورد آنان و پرورش و تمرین به انجام آن می‌داند. «حَقُّ الوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ... وَ یُطَهَّرَهُ...».
    [۲]
    در روایت دیگری امام رضا (علیه‌السّلام) از قول آن حضرت نقل می‌کند که فرموده است: کودکان خود را از بوی بد و چربی، پاکیزه نگهدارید.
    [۳]
    [۴]
    از بعضی روایات نیز استفاده می‌شود، پیامبر عالی‌قدر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علاوه بر این‌که به رعایت نظافت دستور می‌داد، به آراستگی ظاهر بدن نیز اهتمام داشت. امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند، کودکی به محضر ایشان آوردند تا در حقّش دعا کند، در حالی‌که موهای اطراف سرش کوتاه کرده بودند و مقدار مختصری وسط سر باقی مانده بود (منظره بدی ایجاد شده بود)، آن حضرت از دعا برای آن کودک امتناع ورزید و دستور فرمود با چیدن موهای باقی مانده، ظاهر کودک آراسته گردد، آن‌گاه دعا خواندند.
    [۵]
    [۶]
    قریب به این مضمون از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیز روایت شده است.
    [۷]
    از مجموع این احادیث استفاده می‌شود که سزاوار است والدین به پاکیزگی و آراستگی کودکان توجّه کامل داشته باشند و آن‌ها را به رعایت نظافت نسبت به خود و دیگران، عادت دهند.
    ۲ - ادب غذا خوردن
    اولین غریزه‌ای که در وجود کودک بروز می‌کند، میل به غذا و طعام است. برای استفاده از آب و غذا، در کتب اخلاقی
    [۸]
    و فقهی،
    [۹]
    [۱۰]
    آداب و شرایطی ذکر نموده‌اند، مثل غذا خوردن با دست راست، گفتن «بسم الله» برای هر لقمه، دست نزدن به غذایی که مربوط به‌دیگران است، نخوردن غذا با سرعت، جویدن غذا به‌طور کامل، منع از پُرخوری و...امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: در هنگام خوردن طعام، بسم الله بگویید.
    [۱۱]
    هم‌چنین پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: هرگاه طعام حاضر شود چهار هزار ملک در اطراف آن جمع می‌شوند و اگر کسی که می‌خواهد از آن استفاده کند بسم الله بگوید، ملائکه در حق او دعا می‌کند و از خداوند درخواست می‌نمایند طعام او را مبارک گرداند و شیطان از او دور شود.
    [۱۲]
    در روایت دیگری، آن حضرت می‌فرماید: اگر مردی، خانواده و فرزندان خود را بر سر سفره برای خوردن طعام جمع کند، خودش در ابتدا بسم الله بگوید و دستور دهد آن‌ها هم چنین کنند و در آخر غذا، حمد و ثنای الهی گویند تا سفره برچیده شود، خداوند آن‌ها را می‌آمرزد.
    [۱۳]
    هم‌چنین امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) خطاب به فرزندش امام مجتبی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: آیا دوست‌داری در غذا خوردن آدابی به تو بیاموزم که اگر رعایت کنی بی نیاز از پزشک و دارو شوی؟ جواب داد: آری یا امیرالمؤمنین. فرمودند:ـ تا گرسنه نشده‌ای بر سر سفره غذا منشین.ـ هنوز به غذا میل‌داری، دست از غذا خوردن بکش.ـ جویدن غذا را کامل کن.ـ قبل از خوابیدن، قضای‌حاجت نما.«قالَ: لا تَجلِس عَلَی الطَّعَامِ اِلاَّ وَ اَنتَ جَائِعٌ، وَ لا تَقُم عَنِ الطَّعَامِ اِلاَّ وَ اَنتَ تَشتَهِیهِ، وَجَوَّدِ المَضغَ وَ اِذا نِمتَ فَاَعرِض نَفسَکَ عَلَی الخَلاءِ».
    [۱۴]
    [۱۵]

    ۳ - تربیت کودک به آداب اجتماعی
    یکی از ابعاد وجودی انسان، اجتماعی بودن اوست که در مقام تربیت باید مورد توجّه قرار گیرد. بنابراین، از جمله حقوقی که فرزندان بر والدین دارند، تربیت نمودن آن‌ها به آداب و اخلاق اجتماعی است، تا استعدادهای آن‌ها در عرصه حیات اجتماعی شکوفا شود و بتوانند به‌صورت فعّال و موفق، در اجتماع حضور یابند.مقصود از تربیت اجتماعی، پرورش دادن فرزندان بر اساس التزام به آداب اجتماع و اصول ارزشمند اخلاقی است، به‌طوری که از همان دوران کودکی بتوانند در جامعه حضور یابند و از حسن رفتار و ادب و تعادل روحی و روانی، و خِرَدورزی در برخورد با دیگران، برخوردار باشند.البتّه تربیت اجتماعی با دیگر مراحل تربیتی نیز مرتبط بوده و جدای از سایر مراحل، قابل تحقّق نخواهد بود. اسلام به‌عنوان دینی جامع‌نگر، به آداب و اخلاق اجتماعی، عنایت خاصی دارد و دستورهای ارزنده در این‌باره صادر نموده است. عفو و بخشش، احترام به شخصیت دیگران، تواضع، نظم و انضباط، محبت متقابل، رعایت حقوق دیگران، جرات و شهامت داشتن، ایثار و فداکاری و گذشت، نظارت و مراقبت اجتماعی، مشورت کردن، تعاون و همکاری و مسئولیت‌پذیری و... جزو اصول تربیتی، اجتماعی است که مورد سفارش اسلام قرار گرفته‌اند، و بی‌تردید خانواده، اوّلین نهادی است که این اصول در آن تجربه می‌شود و پدران و مادران می‌توانند الگوی عملی و نمونه عینی این صفات برای کودکان و نوجوانان باشند تا در عرصه زندگی اجتماعی خویش، آن‌ها را به‌کار بندند.
    [۱۶]
    بنابراین اخلاق اجتماعی مانند سایر صفات اخلاقی به‌طور ناگهانی در کودکان ظهور و بروز نمی‌کنند، بلکه بر اساس پرورش والدین، به‌تدریج در رفتار و کردارشان به وجود می‌آید. پدر به‌عنوان حلقه اتصال خانواده با جامعه، بیشترین نقش را در تربیت اجتماعی فرزندان و ایجاد مهارت‌های اجتماعی در آنان دارد. این مهارت‌ها شامل، مهارت داشتن در ارتباط با دیگران، مهارت در گوش دادن و همدردی و ارتباط غیرکلامی، و مهارت در تشخیص احساسات خویش است.محقّقان، مهارت‌های اجتماعی را در پنج طبقه: همکاری و کمک به‌دیگران، گفتار مناسب (تقاضا کردن و پاسخ آشکار)، مسئولیت‌پذیری، همدلی (محبت و همدردی) و خویشتن‌داری (صبور بودن و تحمّل کردن) تقسیم بندی کرده‌اند.
    [۱۷]
    بدون شک، خانواده، اوّلین نهادی است که این مهارت‌ها باید در آن کسب و تجربه شوند و پدر به‌عنوان مدیر این نهاد که وظیفه سامان‌دهی آن‌را به‌عهده دارد، دارای نقش اساسی است. اهمیت نقش پدر در تربیت اجتماعی و ایجاد مهارت‌های مربوط به آن، از چند زاویه قابل توجّه است:اوّلاً: پدر باید مفاهیم اصول اخلاق اجتماعی را به فرزند آموزش داده و مصادیق آن‌را مانند، احسان، ایثار، تعاون و ... به کودک معرفی نماید و با انتخاب شیوه‌های مناسب، او را به‌سوی این ارزش‌ها سوق دهد.ثانیاً: پدر به‌عنوان مظهر دانایی و اقتدار، از نظر کودک باید خود الگوی برتر و معرّف رفتاری باشد که کودک را بدان راهنمایی می‌کند.ثالثاً: پدر باید با مراقبت و نظارت پیگیر، زمینه تکرار و تمرین مصادیق ارزشمند اخلاقی را فراهم آورد و آن‌ها را در روح و روان کودک تقویت و نهادینه نماید. هم‌چنین در سنین بالاتر با تبیین درستی و نادرستی کارها، زمینه مناسبی را برای انجام مصادیق اخلاق اجتماعی توسط نوجوان فراهم آورد. در این‌جا نمونه‌هایی از تعالیم و آداب اسلامی در ارتباط با وظیفه والدین در خصوص تربیت اجتماعی فرزندان اشاره می‌کنیم:
    ۳.۱ - ادب معاشرت با مردم
    یکی از مهم‌ترین آداب اجتماعی که در زمره حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر محسوب می‌گردد، حسن معاشرت با مردم و احترام به آنهاست.خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: به بندگانم بگو به بهترین وجه سخن بگویند. «وَ قُل لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ اَحسَنُ
    [۱۸]
    » کلمه «عِبادِی» اشاره به مؤمنین است و «احسَنُ» بهترین از نظر طرز بیان و بهترین از جهت توام بودن با فضائل اخلاقی و روش‌های انسانی است.بسیاری از مظاهر احترام به دیگران و برخورد سالم با آن‌ها در روایت معصومین (علیهم‌السّلام)، خطاب به فرزندانشان مورد تاکید قرار گرفته است. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، ضمن وصیت خود به امام حسن (علیه‌السّلام) می‌فرماید: با مردم به‌نیکویی سخن بگویید، همان‌گونه که خداوند شما را بدان امر کرده است. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسنًا کَمَا اَمَرَکُمُ اللهُ».
    [۱۹]
    هم‌چنین در پرهیز از استهزاء و تحقیر دیگران به آن حضرت فرموده است: فرزندم، هیچ‌گاه در برخوردهایت کسی را تحقیر مکن، زیرا یا بزرگتر از توست که باید به جای پدر خود او را به حساب آوری، یا همانند (هم‌سال) توست که برادرت می‌باشد، و یا کوچک‌تر از توست که باید او را فرزند خود بدانی.
    [۲۰]
    و نیز به ایشان فرموده است: عذر کسی که از تو پوزش بخواهد، بپذیر و پذیرای عفو و گذشت از مردم باش. «... وَاَقبِل عُذرَ مَنِ اعتَذَرَ اِلَیکَ وَ اَقبِلِ العَفوَ مِنَ النّاسِ».
    [۲۱]
    [۲۲]
    [۲۳]
    علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که روزی پدرم دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم، پدرم محمد بن علی (علیه‌السّلام) هم‌چنان‌که دست تو را گرفته‌ام، دست مرا گرفت و فرمود: پدرم علی بن حسین (علیه‌السّلام) دست مرا گرفت و فرمود: فرزندم، هر کس از تو کار خیری خواست، برایش انجام بده، اگر او اهل خیر باشد، تو به مقصود خود رسیده‌ای و اگر اهلش نباشد، تو خود شایسته و اهل آن خواهی بود. «یا بُنَی اِفعَلِ الخَیرَ اِلی کُلَّ مَن طَلَبَهُ مِنکَ فَاِن کانَ مِن اَهلِهِ فَقَد اَصَبتَ مَوضِعَهُ وَ اِن لَم یَکُن مِن اَهلِهِ کُنتُ اَنتَ مِن اَهلِهِ».
    [۲۴]
    کوتاه سخن این‌که معاشرت، رفت و آمد، نشست و برخاست، داد و ستد و برخورد با دیگران، از لوازم حتمی و اجتناب‌ناپذیر زندگی اجتماعی است؛ انسان در مسیر زندگی با افراد مختلف، با سلیقه‌های گوناگون و گرایش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت مواجه می‌گردد. و حتّی گاه با کسانی برخورد می‌کند که از نظر فرهنگ، اخلاق، و سطح فکر پایین‌تر از وی هستند، بلکه چه‌بسا از اعتدال‌روانی برخوردار نبوده و پیوسته در صدد بهانه‌گیری، اِشکال تراشی و درگیری با اطرافیان خود هستند. در این میان، کسانی که از سلامت روحی کافی برخوردارند، به حرمت انسانی خود ارج نهاده، از هر وسیله‌ای برای پاسداری و حراست از آن استفاده می‌کنند و از اطرافیان خود نیز انتظار دارند این خواسته طبیعی را پاس بدارند. لیکن هرگز نباید انتظار داشت که اطرافیان و معاشران ما در همه امور زندگی با ما هم‌فکر، و هم‌سلیقه بوده و هیچ‌گونه اختلافی نداشته باشند.روح سازگاری و احترام متقابل ضمن این‌که از برترین صفات انسانی و عالی‌ترین خصلت‌های مسالمت‌آمیز به‌حساب می‌آید، می‌تواند مشکلات اجتماعی، و معاشرتی را در حدّ بالایی کاهش دهد. بدان‌جهت سزاوار است والدین، در برخوردها، معاشرت‌ها، شرکت در مجالس و میهمانی‌ها، و به‌طور کلّی با پیگیری و جدیت تمام، کودکان را به رعایت این خوی پسندیده تشویق و عادت دهند.
    ۳.۲ - ادب سلام
    سلام دادن به‌دیگران، از آداب شیرین معاشرت و مکمّل آنست. قرآن کریم می‌فرماید: ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در خانه دیگران وارد نشوید تا این‌که اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، [و به این ترتیب ورود خود را پیش‌تر به‌اطلاع آن‌ها برسانید و موافقت آن‌ها را جلب نمایید] این برای شما بهتر است.
    [۲۵]
    در این میان، سلام دادن به کودکان، نشانه تواضع و بزرگی و نرم‌خویی و سبب ارج نهادن به شخصیت آن‌ها و خُلق وخوی پیامبرانه و سنّت خوب محمّدی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، تا به آن عادت کنند و با سلام به دیگران، احترام گذارند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا زنده بود این سنّت نیکو را رها نکرد و پیوسته به بزرگ و کوچک سلام می‌کرد و رعایت آن‌را می‌طلبید و می‌فرمود، من به کودکان سلام می‌کنم تا بعد از من در بین مسلمانان سنّت شود، «خَمسٌ لا اَدعُهُنَّ حَتّی المَمَاتِ... وَ التَّسلِیمُ عَلَی الصِّبیَانِ لِیکُونَ ذَلِکَ سُنَّةً مِن بَعدِی».
    [۲۶]
    [۲۷]
    هم‌چنین فرموده است: در بهشت خانه‌هایی است که ظاهر آن از درون پیداست، اجازه ورود در آن‌را به کسانی می‌دهند که نیکو سخن بگویند و نیکو غذا بخورند، و به هرکس که می‌رسند، بلند سلام بدهند و در وقتی که چشم مردم را خواب برده است، نماز بخوانند.
    [۲۸]
    (مقصود نماز شب است).هم‌چنین جناب لقمان (علیه‌السّلام) نیز به فرزندش فرموده است: قبل از آن‌که با مردم سخن آغاز کنی، در سلام کردن و مصافحه نمودن پیش‌قدم شو. «یا بُنَیَّ اِبدَءِ النَّاسَ بِالسَّلامِ وَ المُصافِحَةِ قَبلَ الکَلامِ».
    [۲۹]

    ۴ - مشورت با نوجوانان
    یکی از راه‌های تربیت فرزندان به آداب اجتماعی، مشورت و نقش دادن به آنان در تصمیم‌گیری‌ها است.در روایتی پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: کودک تا هفت سالگی همانند آقا و سرور باید مورد احترام و اطاعت قرار گیرد، و در هفت سال دوّم لازم است تحت تعلیم و تربیت واقع شود و در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای فطری او به آموزش و پرورش او همّت گمارند، و در هفت سال سوّم وزیر است، یعنی کسی است که می‌تواند مسئولیت را بپذیرد و به‌عنوان مشاور مورد مشورت قرار گیرد و از فکر و‌ اندیشه او بهره برده شد. «اَلوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ».
    [۳۰]
    لازمه این نام‌گذاری در هفت سال سوّم، تربیت و آمادگی فرزند برای پذیرش مسئولیت در دوره قبل از آن است، بنابراین لازم است کودک این آمادگی را در محیط خانه و ایام تحصیل در مدرسه، کسب نماید.مشورت کردن با فرزندان، نوعی جلب مشارکت آنان بوده و موجب رشد و تعالی شخصیت آنان می‌گردد، زیرا با این‌کار، احساس مفید و مستقل بودن می‌نماید و راه مبارزه با مشکلات و یافتن راه‌حلّ در آنان، شکوفا می‌شود و اعتماد به نفس در وجودشان تقویت می‌گردد.شایسته است علاوه بر نظرخواهی از فرزندان، انجام برخی از امور را نیز به آنان واگذار کرد تا خود را بنمایانند، نوجوانان در این سنین علاقمند به بروز شخصیت مستقل و نشان دادن توانایی‌ها و استعدادهای درونی خود هستند و اگر بستر مناسب و زمینه مساعدی برای آن پیدا شود به‌یقین در رشد و شکوفایی متعادل شخصیت آنان تاثیر به‌سزایی خواهد داشت.
    [۳۱]
    [۳۲]

    ۵ - کمک به نوجوانان در انتخاب دوست
    نقش دوست در زندگی انسان به‌ویژه در سنین نوجوانی، بسیار روشن و با اهمیت است، زیرا نوجوانان باتوجّه به این‌که بیش‌تر تمایل به بروز شخصیت مستقل خود دارند و نمی‌خواهند تابع محض دیگران باشند، علاقمند هستند با پیوستن به گروه‌های هم‌سال، ابراز وجود نمایند. انتخاب دوست و حضور در جمع‌های دوستانه و گروه‌های هم‌سال برای تربیت اجتماعی فرزندان لازم است، چرا که در این ارتباط آثار رفتار خود با دیگران را مشاهده کرده و به تنظیم آن می‌پردازند و در این داد و ستدهای تجربی، پایه‌های رفتار اجتماعی آنان، استحکام می‌یابد، بدین‌جهت پدر و مادر وظیفه دارند فرزندان خود را با معیار و ضابطه‌های دوست خوب آشنا نمایند و از تحمیل مصداق به آن‌ها بپرهیزند.در روایات رسیده از ائمه اطهار (علیهم‌السّلام)، ضوابط و معیار انتخاب دوست همراه با ادلّه آن ذکر شده که این خود در ارائه ارزش‌ها قابل دقّت می‌باشد. اینک به‌عنوان نمونه چند روایت را ذکر می‌کنیم:۱. امام زین العابدین (علیه‌السّلام) خطاب به یکی از فرزندانش می‌فرمایند: مواظب باش با پنج گروه دوستی و رفاقت نکنی و با آنان هم‌کلام نشوی و هم‌سفر نگردی، ایشان می‌پرسد پدر جان، آنان چه کسانی هستند؟ امام در جواب فرمودند:ـ با آدم دروغگو دوستی مگیر، زیرا او مانند سرابی است که مطالب را برخلاف واقع نشان می‌دهد، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه‌گر می‌سازد.ـ از رفاقت با افراد لاابالی و گنه‌کار اجتناب کن، زیرا چنین اشخاصی تو را به یک لقمه نان یا کم‌تر از آن می‌فروشند.ـ از رفاقت با شخص بخیل پرهیز کن، زیرا در ضروری‌ترین مواقع نیازمندی به او، تو را یاری نخواهد کرد.ـ از دوستی با شخص ابله برحذر باش، چرا که می‌خواهد تو را کمک کند، ولی ضرر می‌رساند.ـ از مصاحبت با کسی که قطع رحم نموده برحذر باش، زیرا چنین شخصی در کتاب خدا مورد لعن و نفرین قرار گرفته است.
    [۳۳]
    [۳۴]
    ۲. در وصیت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به فرزندش محمد حنفیه آمده است: با اهل خیر هم‌نشینی کن، از آنان خواهی شد و از افراد شرور و کسانی که تو را از یاد خدا باز می‌دارند، دوری گزین. «جَالِس اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم، بَایِن اَهلَ الشَّرَّ وَ مَن یَصُدُّکَ عَن ذِکرِ اللهِ».
    [۳۵]
    ۳. هم‌چنین فرموده است: هم‌نشینی با افراد شرور و ارازل و اوباش موجب سوء ظن به نیکان خواهد شد و هم‌نشینی با نیکان موجب می‌شود افراد شرور نیز در زمره نیکان قرار گیرند ... و کسی که حال او از جهت خوبی و بدی روشن نیست و او را نمی‌شناسید، بررسی کنید با چه افرادی دوستی دارد و به‌وسیله دوستانش او را بشناسید.
    [۳۶]

    ۶ - افراد شایسته دوستی برای فرزندان
    اولیای دین، فرزندان خود را تشویق می‌نمودند که بعد از امتحان و بررسی، برای خود دوستان زیادی انتخاب کنید
    [۳۷]
    [۳۸]
    و از سوی دیگر در دستورات تربیتی آمده است، با افرادی که دارای صفات زیر می‌باشند، دوست شوید:
    ۶.۱ - یاد کنندگان خدا
    حضرت لقمان به فرزندش می‌فرماید: مجالس دیگران را با بصیرت بررسی کن، اگر مجالسی یافتی که افراد در آن به یاد خدا مشغول بودند، با آنان در آن جلسه شرکت کن، زیرا اگر در زمره عالمان باشی، آن‌ها از علم تو بهره خواهند برد و بر علم خودت نیز افزوده می‌شود، و اگر نسبت به آنان دارای علم نیستی، از معلومات آنان استفاده خواهی نمود، امید آن‌که خداوند سایه رحمتش بر آن‌ها بگستراند و تو را نیز شامل شود.
    [۳۹]

    ۶.۲ - علماء
    جناب لقمان (علیه‌السّلام) به فرزندش می‌گوید: با علما معاشرت و مصاحبت داشته و به آنان نزدیک شو و آنان را در خانه‌هایشان زیارت کن، امید آن‌که به آنان شباهت پیدا کنی و از آن‌ها شوی، با نیکان از علما بنشین، امید آن‌که خداوند آن‌ها را مشمول رحمت خود قرار دهد و تو را نیز شامل شود.
    [۴۰]

    ۶.۳ - حکما
    پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: از دانشمندان سؤال کن و با حکما معاشرت داشته باش و در مجالس فقرا شرکت کن. «سائِلُوا العُلَماءَ وَ خالِطُوا الحُکَماءَ وَ جالِسُوا الفُقَراءَ».
    [۴۱]

    ۶.۴ - مؤمنین
    پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: اگر باغی از باغ‌های بهشت را دیدید با عجله به آن وارد شوید، به‌ایشان عرض شد باغ بهشت چیست؟ فرمودند: «مَجَالِسُ المُؤمِنِینَ».
    [۴۲]

    ۷ - عدالت و مساوات در بین اطفال
    یکی از عوامل مهم و مؤثر در تربیت فرزندان که در زمره حقوق آن‌ها نیز می‌باشد، رعایت عدالت و مساوات میان آنان به‌ویژه در هدیه و بخشش‌های مالی است، زیرا در صورت امتیاز دادن بی‌دلیل به بعضی از فرزندان، بعضی دیگر تحقیر و در نتیجه مبتلا به عقده حقارت و حسادت می‌شوند و منجر به اختلاف بین آن‌ها خواهد شد.بدین‌جهت لازم است والدین نسبت به تمام فرزندان اظهار محبت و شفقت داشته باشند تا از عوارض جانبی و خطراتی که با بی‌عدالتی و برتری دادن بی‌جهت به بعضی از آن‌ها پیدا می‌شود، جلوگیری به‌عمل آید.البته در این‌که آیا این روش از دیدگاه فقهی حرام است یا خیر؟ بعضی از فقها قائل به حرمت آن هستند.
    [۴۳]
    ولی نظریه مشهور بین فقیهان امامیه این است که رعایت عدالت و مساوات در بین فرزندان مستحب است و امتیاز دادن بی‌مورد به بعضی مکروه و ناپسند است.
    [۴۴]
    [۴۵]
    [۴۶]
    [۴۷]
    [۴۸]
    شهید ثانی در این باره می‌نویسد: امتیاز دادن به بعضی از فرزندان موجب عداوت و دشمنی در بین آن‌ها خواهد شد، چنان‌که در تاریخ زندگی خود شاهد آن بوده و شنیده‌ایم. افزون بر آن اگر پدری به یکی از فرزندان خود بیش‌تر از دیگران تمایل نشان دهد و به او امتیاز (به‌عنوان کمک مالی یا به‌صورت دیگر) دهد، دیگران نسبت به وی حسد خواهند برد، در نتیجه موجب قطع رحم می‌گردد.
    [۴۹]
    [۵۰]
    دلیل کراهت علاوه بر آن‌چه ذکر شد، روایات است. مانند این‌که نقل شده مردی در حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یکی از فرزندان خود را بوسید و نسبت به دیگری این عمل را انجام نداد، آن حضرت فرمود: چرا با آن‌ها با مساوات عمل ننمودی. «فَهَلاَّ واسَیتَ بَینَهُمَا».
    [۵۱]
    [۵۲]
    در روایت دیگری فرموده: با فرزندانتان عادلانه رفتار کنید، همان‌گونه که دوست می‌دارید با عدل و نیک و لطف با شما برخورد شود. «اِعدِلُوا بَینَ اَولادِکُم کَما تُحِبُّونَ اَن یَعدِلُوا بَینَکُم فِی البِرَّ وَ اللُّطفِ».
    [۵۳]
    [۵۴]
    هم‌چنین فرموده است: یکی از حقوق فرزندان بر شما این است که با آنان با عدالت رفتار شود، چنان‌که حق شما بر فرزندان این است که با شما به‌نیکی رفتار نمایند.
    [۵۵]
    ۸ - آموزش کودکان در قانون اساسی و دیگر قوانین
    اصل سی‌ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرّر می‌دارد:«دولت موظّف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملّت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سر حدّ خودکفایی کشور به‌طور رایگان گسترش دهد». تحقّق هدفی که در اصل مزبور پیش‌بینی شده، توسط نهاد آموزش و پرورش صورت می‌گیرد، و اهداف آن به‌طور کلّی عبارتند از:۱. رشد فضایل اخلاقی و تزکیه دانش آموزان بر پایه تعالیم عالیه اسلام.۲. تبیین ارزش‌های اسلامی و پرورش دانش آموزان بر اساس آنها.۳. ایجاد زمینه‌های لازم برای حفظ و تداوم استقلال فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از طریق آشنا ساختن دانش آموزان با علوم و فنون و صنایع و حِرَف مورد نیاز جامعه بر اساس اولویت‌های موجود در کشور.۴. شناخت، شکوفا کردن و پرورش استعدادهای دانش آموزان و تقویت روح بررسی، تتبع، ابتکار و خلاقیت در تمام زمینه‌های فنّی، فرهنگی و علوم اسلامی با تاکید بر نفی روحیه مدرک‌گرایی.
    [۵۶]
    هم‌چنین برای تاکید بر هدف آموزش‌های عمومی که در جهت شکوفایی خلاقیت‌ها می‌باشد، مقرّر شده است: «برخورداری از آموزش‌های عمومی برای کلیه دانش آموزان کشور باید به‌گونه‌ای باشد که برحسب استعداد و جنس بتوانند از تعلیمات مناسب جهت شکوفایی خلاقیت‌ها بهره‌مند شوند».هم‌چنین در قوانین برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، گسترش کمّی و ارتقای کیفی فرهنگ عمومی تعلیم و تربیت و علوم و فنون در جامعه باتوجّه خاصی به نسل جوان، ایجاد امکانات آموزشی لازم برای تمامی کودکان لازم التعلیم، اولویت دادن به ریشه کنی بی‌سوادی و ... از اهم اهداف دولت می‌باشد.
    ۹ - آموزش کودک در اعلامیه جهانی حقوق کودک

    هرچند از گذشته‌های دور در قوانین موضوعه بشری، آموزش و تعلیم کودکان مورد توجّه بوده و مسئولین نسبت به آن اهتمام داشتند، ولی در قرن‌های اخیر به‌ویژه در قرن حاضر نسبت به این مساله حساسیت بیشتری نشان داده شده و طرفداران حقوق کودک به‌طور جدّی از حق آموزش و تحصیل رایگان کودکان حمایت کردند. این حمایت با تصویب اصولی از اعلامیه جهانی حقوق کودک مصوّب (۱۹۵۹میلادی) و موادی از کنوانسیون حقوق کودک مصوّب (۱۹۸۹) به اوج خود رسیده که در ادامه به آن اشاره می‌شود:اصل هفتم اعلامیه جهانی حقوق کودک چنین مقرّر می‌دارد: «کودک باید از آموزش رایگان و اجباری، حداقل در مدارج ابتدایی بهره‌مند شود، کودک باید از آموزشی بهره‌مند شود که در جهت پیشبرد و ازدیاد فرهنگ عمومی او باشد و چنان سازنده باشد که در شرایط مساوی بتواند استعداد، قضاوت فردی، درک مسئولیت اخلاقی و اجتماعی خود را پرورش دهد و فردی مفید برای جامعه شود. در امر آموزش و رهبری کودک، مصالح کودک باید راهنمای مسئولین امر باشد، چنین مسئولیتی در درجه اوّل به‌عهده‌ی والدین است».
    [۵۷]
    هم‌چنین ماده ۲۸ کنوانسیون در این‌باره می‌گوید: «کشورهای عضو، حق کودک را برای برخورداری از آموزش و پرورش به‌رسمیت می‌شناسند و برای دستیابی تدریجی به این حق و بر اساس ایجاد فرصت‌های مساوی، اقدامات زیر را معمول خواهند داشت:الف: اجباری و رایگان کردن تحصیل ابتدایی برای همگان.ب: تشویق ایجاد و گسترش انواع مختلف آموزش متوسطه، از جمله، آموزش حرفه‌ای، در دسترس قرار دادن این‌گونه آموزش‌ها برای تمام کودکان و اتخاذ اقدامات لازم از قبیل ارائه آموزش و پرورش رایگان و دادن کمک‌های مالی در صورت نیاز.ج: در دسترس قرار دادن آموزش عالی برای همگان بر اساس توانایی‌ها و از هر طریق مناسب و ...».چنان‌که ملاحظه می‌شود، نویسندگان اعلامیه و کنوانسیون حقوق کودک، هدف از آموزش کودکان را پرورش استعدادها، پرورش قوّه قضاوت، پرورش حسّ مسئولیت اخلاقی و اجتماعی و بارآوردن طفل به‌عنوان یک عنصر مفید برای جامعه، آن هم در تحت شرایط مساوی با دیگران، می‌دانند.اسلام عزیز از قرن‌ها قبل به این مساله توجّه نموده که افراد بشر، همه دارای یک نوع استعداد نیستند، چنان‌که امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: مردم معدن‌هایی هستند، همچون معادن طلا و نقره. «اَلنّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ».
    [۵۸]
    [۵۹]
    معلوم است کشف معدن و بهره‌برداری از آن، کار معدن‌شناس است، خانواده‌ها و مراکز تعلیم و تربیتی از دیدگاه اسلام در حکم معدن‌شناسانی هستند که باید کاشف و به ثمر رساننده استعدادها باشند. بی‌گمان، بهترین خدمتی که ممکن است پدر و مادر به فرزند خود کنند، کشف معدن وجود اوست که با تربیت صحیح و آموزش وی در زمینه‌های مختلف امکان‌پذیر خواهد شد.
    ۱۰ - پانویس
    [


    ۱.
    ↑ متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۹، ص۲۷۷، ج۲۶۰۰۲.
    ۲.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۸، باب (حق الاولاد) ح۶.
    ۳.
    ↑ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۶۹، ح۳۲۰.
    ۴.
    ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۲۳.
    ۵.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۰، باب (کراهیة القنازع)، ح۳.
    ۶.
    ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۵۸.
    ۷.
    ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۵۸.
    ۸.
    ↑ فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۵، ص۱۲۴۱۲۵.
    ۹.
    ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۴۴۷-۴۴۸.
    ۱۰.
    ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۶، ص۴۵۷.
    ۱۱.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۹۳، ح۵.
    ۱۲.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۹۲، ح۱.
    ۱۳.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۹۶، ح۲۵.
    ۱۴.
    ↑ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج(۲-۱)، ص۲۲۸، ح۶۷.
    ۱۵.
    ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۴، ص۲۴۵، باب۲ من ابواب آداب المائدة، ح۸.
    ۱۶.
    ↑ محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۹۱ به بعد.
    ۱۷.
    ↑ وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۲۱۴ـ۲۱۵.
    ۱۸.
    ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۵۳.
    ۱۹.
    ↑ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۹۹.
    ۲۰.
    ↑ متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۲۱۷، اواخر حدیث۴۴۲۳۷.
    ۲۱.
    ↑ متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۲۶۹، ح۴۴۳۹۹.
    ۲۲.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۳۲.
    ۲۳.
    ↑ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۸۶، (وصایا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)).
    ۲۴.
    ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۹۴، باب۳ من ابواب فعل المعروف، ح۳.
    ۲۵.
    ↑ نور/سوره۲۴، آیه۲۷.
    ۲۶.
    ↑ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۰، باب۱۰۸، ح۱.
    ۲۷.
    ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۶۲، باب۳۵ من ابواب احکام العشرة، ح۱.
    ۲۸.
    ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۶۰، باب۳۴ من ابواب احکام العشرة، ح۷.
    ۲۹.
    ↑ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۵۸، باب ۳۱، استحباب الابتداء بالسلام، ح۱۰.
    ۳۰.
    ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۶، باب۸۳ من ابواب احکام الاولاد، ح۷.
    ۳۱.
    ↑ محمدیان، بهرام، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۹۴ـ۱۹۵.
    ۳۲.
    ↑ وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۲۱۶.
    ۳۳.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۷۶۳۷۷، (باب مجالسة اهل المعاصی)، ح۷.
    ۳۴.
    ↑ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۷۹.
    ۳۵.
    ↑ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۴، ح۵۸۳۴.
    ۳۶.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۹۷، باب۱۴، ح۳۱.
    ۳۷.
    ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۳۸.
    ۳۸.
    ↑ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۳۳.
    ۳۹.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۱، باب۴، ح۱۱.
    ۴۰.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴، باب۴، ح۲۲.
    ۴۱.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۹۸، باب۳، ح۵.
    ۴۲.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۸۸، باب۱۳، (کتاب العشرة)، ح۱۳.
    ۴۳.
    ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۶، ص۲۴۰، (کتاب الهبات) مسالة ۱۰.
    ۴۴.
    ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۳، ص۳۰۸.
    ۴۵.
    ↑ محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۴۵۸.
    ۴۶.
    ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲، ص۴۰۸.
    ۴۷.
    ↑ شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیة، ج۲، ص۲۸۶.
    ۴۸.
    ↑ امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۶۶، (کتاب الهبة)، مسالة ۲۲.
    ۴۹.
    ↑ شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۶، ص۲۸.
    ۵۰.
    ↑ شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۳، ص۱۹۳.
    ۵۱.
    ↑ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۳، ح۴۷۰۴.
    ۵۲.
    ↑ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۷، باب۹۱ من ابواب احکام الاولاد، ح۳.
    ۵۳.
    ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۲۲۰.
    ۵۴.
    ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۲، باب۲ (فضل الاولاد)، ح۱۶.
    ۵۵.
    ↑ متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۴۴۶، ح۴۵۳۵۸.
    ۵۶.
    ↑ قانون اهداف و وظایف آموزش و پرورش مصوب ۲۵/۱۱/۶۶.
    ۵۷.
    ↑ قانون اهداف و وظایف آموزش و پرورش مصوب، ماده (۵).
    ۵۸.
    ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۷۷، ح۱۹۷.
    ۵۹.
    ↑ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۰، ح۵۸۲۱.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 2:36 ] [ مجتبی رضایی ]

    با پاسخ به اين سوالات، مفهوم ثمره تربيت براي ما روشن مي‌شود و آن گاه است كه مي‌توانيم آن را به چيزي اطلاق كنيم.

    ثمره‌تربيت در واقع همان ‹‹ تربيت يافته›› است.

    هر نظام تربيتي در پي محصولي است كه اهداف، محتوا و مراحل و روش‌هاي تربيت را بر اساس آن و با توجه به آن طراحي و برنامه‌ريزي مي‌كند. نبود ديدي روشن در اين مجموعه، سبب حركت نادرست در روند تربيت مي‌شود. آن كس كه نمي‌داند به كجا مي‌رود، به جايي مي‌رسد كه نمي‌داند كجاست و آن كس كه در تلاش خود نداند چه چيزي مي‌خواهد به چيزي خواهد رسيد كه نمي‌داند چيست. در اين مقاله سعي شده است تا با توجه به انديشه‌ها و ديدگاه‌هاي استاد بزرگ و فرزانه مرحوم علي صفايي حائري به بررسي ويژگي‌ها و خصلت‌هاي مورد نظر براي يك انسان تربيت شده و رشد يافته در مكتب دين اسلام و قرآن پرداخته شود. در نگاه استاد، تربيت از آهن، ماشين ساختن است و از بشر آدم آفريدن و آدم در تعريف استاد كسي است كه بر تمامي استعدادهايش مديريت و رهبري دارد و به آن‌ها جهت مي‌دهد و مراد از انسان تربيت شده رشد يافته، وجودي است كه از سطح غزيزه بالاتر آمده و در حد وظيفه و انتخاب زندگي مي‌كند. در اين ديدگاه، تربيت، مسخ كردن و نفي انسان نيست، داغ كردن و شاخ و برگ دادن و به آغوش كشيدن نيست، بلكه روشني دادن، و ريشه دادن و زمينه فراهم كردن است. انسان موقعي به تربيت صحيح رو مي‌آورد كه به قدر و ارزش و ادامه و استمرار وجود خويش پي ببرد كه از هفتاد سال بيشتر ادامه دارد و با نيازهاي ديگر مرتبط است اين چنين انساني با تدبر و تفكر و تعقل و عمل ... به خودسازي و بعد به ديگر سازي مي‌پردازد. آن‌چه در ادامه‌ مي‌خوانيد تعدادي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي انسان رشد يافته حاصل از تربيت مي‌باشد:

    1- متفكر: ثمره تربيت، متفكر است:

    ‹‹ در درون ما نيروهايي است كه اگر به كار گرفته شود و رودهايي كه اگر رهبري شود و غنچه‌هايي كه اگر شكفته شود ما را به وسعت‌ها و رشد و حركت‌هايي مي‌رسانند و سيراب و شاداب مي‌نمايند. در حالي كه غفلت از اين نيروها در رها كردن آن‌ها، ما را به ركود و ايستايي مي‌كشانند و همين است كه شيطان ما را از خود دور مي‌كند و در غفلت نگاه مي‌دارد. انسان با حيوان مشتركاتي دارد در حواس و ادارك و احساس و عاطفه و حافظه و هوش. اما انسان بر اساس يك امتياز، يك نيروي برتر مي‌تواند از ادراكاتش، نتيجه‌گيري كند. (انسان و مسئوليت)››

    انسان رشد يافته مي‌داند كه فقط با تفكر در انسان، جهان و رابطه اين دو، يعني نقش انسان در هستي، مي‌تواند به شناخت و كشف و جهت‌دهي و شكوفايي استعدادها و سرمايه‌ها برسد.

    2- تعقل: ثمره تربيت، تعقل است:

    با تدبر‏، مي‌توان به ادراك حسي و علوم تجربي دست يافت و با تفكر از اين تجربه‌ها و آگاهي نتيجه‌گيري كرد. اما از آنجا كه فكر مدام تحت تأثير نيروهاي متفاوت و عوامل مختلف از جمله عوامل تربيتي و محيطي و وراثتي، تلقين و تقليد قرار مي‌گيرد پس بايد مورد سنجش و نقد و بررسي و تعقل قرار داده شود.

    ‹‹ درست است كه فكر راه‌هايي را طرح كرده و از تجربه‌ها و با كمك حواس، مجهولاتش را به دست آورده است. اما خود اين راه‌ها محتاج سنجش و نقد هستند و اگر بدون اين نقادي و سنجش، راهي شروع شود و كاري دنبال گردد. درست اين كار همانند كار دوربيني خواهد شد كه يك نقطه را نشانه مي‌گيرد و از يك زاويه عكس برمي‌دارد در نتيجه اين عكسبرداري و شناخت يك بعدي و سطحي باعث درگيري و محروميت خواهد شد.

    براي رسيدن به آرزوها و خواسته‌ها، براي تأمين نيازها و كمبودها و به خاطر طلب نفع و دفع ضرر، سوال مطرح مي‌شود، فكر به جريان مي‌افتد و از خزينه‌ي ادراكات حسي و تجربه‌ها، مطلوب خويش را برمي‌دارد و كنارهم مي‌چيند و راه‌هايي را نشان مي‌دهد در اين جا بايد، هم اين راه‌ها و هم آن نفع و ضررها، و هم هدف‌ها و خواسته‌ها، هر دو نقد بخورند و بررسي شوند. نيرويي كه اين سنجش و نقادي را عهده‌دار است را مي‌توانيم عقل بناميم و اين سنجش را تعقل بخوانيم. (انسان و مسئوليت)››

    ‹‹ فكر انسان همانند يك قطب نما مي‌تواند راه را روشن كند به شرط اين‌كه تحت تأثير كشش‌ها و جاذبه‌ها قرار نگرفته باشد.››

    3- آزاده و حر: ثمره تربيت، حریت و آزادگی است:

    منظور از آزادي، رهايي از اسارت‌ها، عادت‌ها، تقليدها، منافع و غرايز و تعصب‌ها ... در بعد افكار و احساس و رفتار مي‌باشد.

    ‹‹ هنگامي انسان همانند يك قطب نما مي‌تواند راه را روشن كند به شرط اين‌كه تحت تأثير كشش‌ها و جاذبه‌ها قرار نگرفته باشد هنگامي كه يك قطب نما در كنار يك آهن‌رباي قوي قرار مي‌گيرد و حوزه مغناطيس آن دگرگون مي‌شود ديگر قطب شمال و جنوب مشخص نمي‌كند و راه را نشان نمي‌دهد و انساني كه با اعتماد به اين قطب نما حركت مي‌كند حنما گمراه مي‌شود خطر اين قطب نماي گرفتار از بي قطب‌نما بودن كمتر نيست، كه زيادتر است. آن‌هايي كه با تفكراتي مغشوش و اسير حركت مي‌كنند خيلي گمراه‌تر از آن‌هايي هستند كه هرگز تفكراتي ندارند و كاري را آغاز نكرده‌اند. انسان قبل از شروع حركت بايد آزاد شود و از سودها، هواها و تعصب‌ها و عادت‌ها و تقليد‌ها خلاصي يابد. انسان با كمك دو نيروي حقيقت‌طلبي و كنجكاوي مي‌تواند از اين عوامل آزاد شود، كنجكاوي فكر را حركت مي‌دهد و حقيقت‌طلبي آن را كنترل، مي‌نمايد و اين نيروي كنترل جلوي سودها و هواها و تعصب‌ها را مي‌گيرد. (انسان و مسئوليت)››

    انسان آزاده مي‌تواند از تمامي حوزه‌هاي اسارتي يعني از حوزه‌هاي اسارت شيطان با وسوسه‌هايش، نفس با هوس‌هايش و مردم با حرف‌هايش و دنيا با جلوه‌هايش به سلامتي عبور كند و گرفتار و اسير نشود حاصل تربيت بايد يك چنين انسان آزاده و آزاده‌اي باشد.

    4- مسلم: ثمره تربيت مسلم است:

    انسان با تفكر در خود و جهان و ارتباط اين دو به شناخت‌هايي دست مي‌يابد كه در نتيجه اين شناخت‌ها به تسليم و اسلام رو مي‌كند اسلام حد ذهني مذهب است.

    ‹‹ و اما رسول وقتي مي‌خواهد از اسلام علامت بدهد بر دو علامت دست مي‌گذارد:

    علامت اول: (المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه):

    يعني مسلمان كسي است كه مردم از دست و زبانش در امان باشند. پس مسلمان يعني انسان سالم و صالح.

    علامت دوم: (من لم يهتم با مور المسلمين فليس بمسلم):

    كسي كه در رابطه با امور مسلمين اهتمام نداشته باشد مسلمان نيست پس معلوم مي‌شود كه فقط سالم و صالح بودن انسان كافي نيست بلكه مصلح بودن انسان هم مهم و ضروري است. اهتمام، بالاتر از كار كردن و كارگشايي كردن است اهتمام يعني انسان، تمام وجودش را براي مسلمين به جريان بيندازد ( كتاب حركت)››

    پس محصول تربيت، يك انسان صالح و مصلح است نه انسان مفسد بي تفاوت.

    5- مومن و موحد: ثمره تربيت، مومن و موحد است:

    انسان پس از شناخت حقايق و طي كردن حد ذهني مذهب، بايستي اين شناخت‌ها را در قلب خود نفوذ دهد تا اين بينش‌ها بر قلب بنشيند و چنانچه اين شناخت‌ها در قلب وارد شد، حد قلبي مذهب هم جاري شده است. چه بسا فيلسوف بزرگ با براهين استدلالي، عقلي و الهي، توحيد و معاد و نبوت و ... را اثبات كند، اما خود اين فيلسوف مومن و موحد واقعي نباشد. چرا كه اسلام مشارك ايمان است، ولي اسلام مشاركت ايمان نيست يعني ممكن است كسي اسلام داشته باشد اما ايمان نداشته باشد و ولي كسي كه ايمان داشته باشد يقينا اسلام هم دارد.

    ‹‹ شخصيت انسان را مي‌توان از روي انتخابش درك كرد. آن كسي كه مومن است همه هستي را هماهنگ و يگانه و همراه و همساز مي‌بيند. هيچ حركتي، بي‌حساب در هستي صورت نمي‌گيرد. او هم كه جزء اين مجموعه است و روي به سوي واحد احد دارد، نمي‌تواند بي‌حساب حركت كند. انسان مؤمن براي هر حركتش حساب باز مي‌كند و در هستيِ منظمِ هدف‌دار، بي هدف گام بر نمي‌دارد. هركاري كه مي‌كند با توجه به مبدأ و احد است و شايد گام اول توحيد اين باشد كه انسان به توحيد با خودش برسد و ظاهر و باطنش يكي شود، واقعيت موجود خويش را با حقيقت متعالي انسان، يگانه كند. ساختن جامعه‌ي توحيدي ممكن نيست مگر اين‌كه افراد آن جامعه موحد باشند و به توحيد رسيده باشند و توحيد واقعي زماني است كه كارهاي ما محركي جز الله نداشته باشد (تربيت كودك)››

    6- متقي: ثمره تربيت‏، متقي است:

    وقتي شناختي در سر و عشقي در دل شكل گرفت انسان به طاعت و عمل رو مي‌آورد و تقوا حد عملي مذهب است.

    ‹‹ چنين انساني را لازم نيست از خارج كنترل كنند بلكه او يك سره خدا را ناظر بر خود مي‌بيند. كه (ان الله بما تعملون بصير) خداوند به آن‌چه انجام مي‌دهيد بيناست (ان ربك لبالمرصاد). به درستي كه خداوند تو را مي‌پايد. چنين فردي به تقوا مي‌رسد و خود نگهدار است (تربيت كودك)››

    ‹‹ در حالي كه انسان همه عبادت را انجام مي‌دهد و همه معصيت‌ها را ترك كند تازه مي‌شود متقي (اخبات)››

    ‹‹ نتيجه اين اطاعت و تقوا اين است كه تو بن بستي نخواهي داشت و مرزوق خواهي بود آن هم، چون كساني كه بر خدا تكيه دارند نه بر فكر و نه بر عشق و ايمان و نه بر عمل و تقواي خويش، اين‌ها را خدا كفايت مي‌كند آن‌هم از جايي كه ذلت و وابستگي در آن نباشد و حساب شده هم نباشد. ( و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوكل علي الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شي قدرا ‹‹طلاق آيه 2و3›› (وارثان عاشورا)››

    7- محسن: ثمره تربيت محسن است:

    ‹‹‌محسن در اصطلاح و سير واژه شناسي قرآن يا مراحل تحول فلاح و رويشي كه قرآن از آن حكايت مي‌كند به كسي مي‌گويند كه خوب عمل مي‌كند و هم كار خوب و حسن را به خوبي انجام مي‌دهد و طاعت را با حسن و زيبايي همراه مي‌كند و هم كار خوب را از روش خوب و منهج مناسبي مي‌آورد. محسن هم حسن را مي‌آورد و هم حسن را با حسن و خوبي همراه مي‌كند. گاهي انسان اطعامي مي‌كند ولي سردستي است، زود آن را رد مي‌كند، با شتاب و سرسري آن را انجام مي‌دهد و گاهي براي محبوب خود، بر سر سفره شمعي مي‌گذارد و روباني مي‌بندد و فضايي ايجاد مي‌كند. پس احسان يعني خوب، خوبي كردن (اخبات).

    احسان در سايه شناخت و عشق و عمل و صبر در درگيري‌ها شكل مي‌گيرد و شكوفا مي‌شود (رشد).

    محسن به تربيت الهي نزديك است، گر چه هنوز نرسيده است كه: (ان رحمه الله قريب من المحسنين)››

    8- شاكر: ثمره تربيت شاكر است:

    داستان آدمي داستان كفر و شكر است اگر شكر كرد جلو مي‌افتد و پيش رو مي‌رود و اگر كفر ورزيد عقب مي‌ماند و مي‌بازد كه (لئن شكرتم لا زيدنكم)

    گرفتن و بخشيدن،‌محروميت و دارايي همه‌اش ابتلا است، موقعيت‌ها مهم نيست عكس‌العملي كه نشان مي‌دهي و موضعي كه مي‌گيري، نشان دهنده‌ي، عمق تو،‌ظرفيت تو، ايمان تو، صدق تو، كذب تو، شكر و كفر توست و تو تا نداني كه چه هستي و در كجا، نمي‌تواني با خودت كار كني و جلوتر بيايي.

    ‹‹ در سوره فجر آمده كه انسان،‌داشتن‌ها و محروميت‌ها را معيار افتخار و ملاك اكرام و اهانت مي‌شمارد در حالي كه تمامي نعمت‌ها و سخت‌گيري‌ها به خاطر ابتلاء و آزمايش انسان است. اين ماييم كه نعمت‌ها را فقط در يك چهره مي‌شناسيم ولي نعمت‌ها گاهي آشكار و مشخص هستند و گاهي پنهان و خفته ( اسبع عليكم نعمه ظاهره و باطنه) و در نتيجه آن‌ها كه نمي‌دانند با خدا به جدال برمي‌خيزند: ( و من الناس من يجادل في الله بغير علم و لا هدي و لا كتاب منير (لقمان 20)››

    امام سجاد مي‌فرمايند: خداي من! شكر و سپاس مرا بر آن چه مرا از آن محروم كرده‌اي بيشتر كن از شكر و سپاسي كه من بر نعمت‌هاي تو دارم. شكر بر محروميت بيشتر از شكر بردارايي‌هاست. اين شكري است كه راه رفته‌ها دارند. راستي چقدر تفاوت است ميان چشم‌ها و چشم‌ها. در برابر بلاء و گرفتاري‌، هر عكس‌العملي دارد:

    جزع، صبر، شكر، طلب، اين‌ها عكس‌العمل‌هاي گوناگوني هستند كه در مراحل مختلف از انسان سر مي‌زند. بعضي‌ها كه به بلوغ رسيده‌اند شاكرند حتي در برابر درد كه : اللم لك الحمد حمد الشاكرين لك علي مصابهم (صراط).››

    ‹‹ و اين‌ها با شكر به هدايت‌هاي بيشتر و به رسوخ معرفت مي‌رسند و با اين معرفت و بينش، جمال و جميل حق را مي‌بينند و به او دل مي‌سپارند و شكر يعني بهره‌برداري صحيح از نعمت‌ها در هر موقعيتي يا موضع‌گيري صحيح در برابر موقعيت‌ها (نامه‌هاي بلوغ)››

    به عبارت ديگر با شناخت و عشق و عمل و سپاس و منت‌پذيري در هر موقعيتي، شكر صورت مي‌گيرد.

    9- محبت: ثمره تربيت محبت است:

    اخبات يعني تواضع و شكستگي و پستي و ذلت در برابر حق و اگر اين معنا از ذلت تحقق پيدا كند طبيعتا زمينه براي ريزش فضل حق و بارور كردن عنايت او زياد مي‌شود. در روايات آمده است كه خداوند به موسي خطاب كرد ‹‹‌يا موسي مي‌داني من چرا تو را به عنوان كليم خود انتخاب كرده‌ام؟ چون در چهره‌ها جستجو كرده‌ام و چهره‌اي آرام‌تر و نرم‌تر و ذليل‌تر از چهره تو نيافتم اين بود كه تو را انتخاب كردم.

    پس وصال رحمت، منوط به اخبات و خيشت و خضوع است. در اين حالت است كه غرورِ طاعت و غرورِ حالت كه دور كننده و مبعد است از بين مي‌رود و انسان به وصل و قرب مي‌رسد.

    10- عبدالله: ثمره تربيت عبدالله است:

    ثمره تربيت عبدالله است. عبوديت يعني اينكه در تو هيچ حركتي جز از سوي الله به وجود نيايد هيچ ترسي هيچ حرني‏، هيچ اميدي و حركت و عشق و نفرتي در تو از ناحيه غير الله نباشد و تنها او در وجود تو متصرف و حاكم باشد، و تو عبد او باشي.

    ‹‹‌ عبد نه اسيري در بند كه آزاده‌اي است كه شكل گرفته و تمام نيروهاي او از يك عامل الهام مي‌گيرد، با يك عامل حركت مي‌كنند و با يك نيرو، قيام و قعود مي‌كند. ( ان صلوتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين (حركت)››

    و همچنين در ميزان‌الحكمه آمده است ‹‹‌ العبوديه جوهره كنهها الربوبيه›› عبوديت حقيقتي است كه همان ربوبيت و الوهيت است و به عبارتي، عبوديت عبادتي است كه مهم‌ترين كار در لحظه است فقط براي خدا، عبوديت نظارت بر حركت‌ها و محرك‌ها است (انسان و مسئوليت)

    و در نهايت عبوديت بنياد رسالت محمدهاي تاريخ است ‹‹‌ اشهدان محمدا عبده و رسوله››‌ (تربيت كودك)

    منابع:

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، انسان مسئوليت

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، تربيت كودك

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، نامه‌هاي بلوغ

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، رشد

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، صراط

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، حركت

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، وارثان عاشورا

    - مرحوم استاد صفايي (عين- صاد)، اخبات

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 2:21 ] [ مجتبی رضایی ]

    ساحت در لغت‌نامه فارسی معین به معنای خانه، درگاه و آستانه آمده است ولی مقصود از ساحت در حوزه تعلیم و تربیت، محدوده و دامنه‌ی خاصی است که مجموعه‌ای از رفتارها و فعالیت‌های تعلیم و تربیت در آن حوزه و دامنه قرار می‌گیرد. انسان موجودی دارای ابعاد و ساحت‌های مختلف است، از بینش‌ها، گرایش‌ها و توانایی‌های مختلف برخوردار است و با دیگر موجودات جهان ارتباط غایی دارد واز آن‌ها تأثیر می‌پذیرد وبر آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

    هنگامی‌که از تعلیم و تربیت سخن می‌گوییم، درواقع از نوعی از قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی سخن می‌گوییم که در ابعاد مختلف روح و بدن انسان قرار دارند و انسان برای رسیدن به کمال مطلوب خود نیازمند آن است که با یاری دیگران آن‌ها را به فعلیت برساند یا آن‌ها را تصحیح، تعدیل، تقویت و هدایت کند.

    بنابراین تعلیم و تربیت دارای حوزه‌های مختلفی است، حوزه‌هایی که در آن نیازهای مشترک هم‌عرض انسان‌ها قرار گرفته است اصطلاح (ساحت‌های تربیتی) به کار گرفته می‌شود. ساحت‌های شش‌گانه در سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش عبارت هستند از (مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش):

    1- ساحت تربیتی اعتقادی، عبادی و اخلاقی

    – پذیرش آزادانه و آگاهانه دین اسلام

    – تلاش مداوم جهت ارتقای ابعاد معنوی وجودی خویش و دیگران از طریق برقراری ارتباط با خداوند (عبادت و تقید به احکام دینی) و دعوت سایرین به دین‌داری و اخلاق‌مداری

    – خودشناسی و دیگرشناسی برای پاسخ­گویی مسئولانه به نیازها، محدودیت­ها و پیشرفت ظرفیت­های وجودی خویش و دیگران.

    – تلاش پیوسته برای حضور مؤثر و سازنده دین و اخلاق در تمام ابعاد فردی و اجتماعی

    2- ساحت تربیت اقتصادی و حرفه­ای

    – تدبیر امر معاش و زندگی اقتصادی با درک موقعیت اقتصادی خود و جامعه و تلاش برای بهبود پیوستۀ آن

    – درک و فهم مسائل اقتصادی خود و جامعه (در زمینه تاریخی، فرهنگی و اجتماعی)

    – تلاش فردی و جمعی برای تحقق غنا، کفاف، عمران، رشد و استقلال اقتصادی، حفظ و پیشرفت ثروت ملی، افزایش بهره­وری، تأمین رفاه عمومی و بسط عدالت اقتصادی و شناسایی عوامل فقر، فساد و تبعیض و تلاش جهت مقابله با آن‌ها در سطح ملی و جهانی در جهت تشکیل جامعۀ صالح و پیشرفت مداوم آن، بر اساس نظام معیار اسلامی.

    3- ساحت تربیت علمی و فناوری

    – شناخت و بهره­گیری از نتایج تجارب متراکم بشری در حوزۀ علم و فناوری بر اساس نظام معیار اسلامی

    – بهره­گیری و ارزیابی از یافته­های علمی و فناورانه و ایجاد خلاقیت و نوآوری در آن‌ها جهت کشف صورت­های جدید واقعیت یا خلق روش­ها و ابزارهای نوین برای وصول به اهداف متعالی در چهارچوب نظام معیار اسلامی

    – برنامه­ریزی و اجرای آگاهانه فعالیت­های علمی پژوهشی برای دست­یابی خود و جامعه به آیندۀ مطلوب بر مبنای نظام معیار اسلامی

    – برقراری ارتباط سازنده با طبیعت از طریق شناخت و استفاده از طبیعت باهدف تکریم، تسخیر، آبادانی و آموختن از آن برای ایفای نقش سازنده در فعالیت­های علمی در سطح

    4- ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی

    – بازشناسی، حفظ و اصلاح آداب، رسوم، هنجارها و ارزش­های جامعه در پرتو نظام معیار اسلامی؛

    – درک مناسب موقعیت اجتماعی و سیاسی خود و جامعه و مواجهۀ خردمندانه یا تحولات اجتماعی و سیاسی بر اساس نظام معیار اسلامی

    – توسعه آزادی و مرتبه وجودی خویش و دیگران در پرتو درک و اصلاح موقعیت اجتماعی خود و دیگران (اعضای خانواده، خویشاوندان، دوستان، همسایگان، همکاران و همشهریان و هم‌وطنان و …)

    – برقراري رابطه سازنده و مناسب با ايشان بر اساس نظام معيار اسلامي و كسب صفاتي جمعي نظير احسان، مهرورزي، انصاف، خيرخواهي، بردباري، وفاق، همدلي و مسالمت‌جويي

    – آمادگی جهت تشکیل خانواده و حفظ و تداوم آن به‌مثابۀ مهم‌ترین نهاد تحقق‌بخش جامعۀ صالح بر اساس ارزش­های نظام معیار اسلامی

    – تعامل شایسته با نهاد دولت و سایر نهادهای مدنی و سیاسی و کسب شایستگی­هایی نظیر رعایت قانون، مسئولیت­پذیری، مشارکت اجتماعی و سیاسی و پاسداشت ارزش­های اجتماعی در جهت شکل‌گیری جامعۀ صالح و پیشرفت مداوم آن بر اساس نظام معیار اسلامی؛

    – بازشناسی فرهنگ و تمدن اسلامی

    – مشارکت جمعی مؤثر در حیات اجتماعی و سیاسی با رعایت اصول حق­طلبی، حفظ کرامت و عزت، ظلم‌ستیزی، عدالت­خواهی.

    5- ساحت تربیت زیستی و بدنی

    – درک ویژگی‌های زیستی خود و پاسخ­گویی مسئولانه به نیازهای جسمی و روانی خویش

    – تلاش پیوسته جهت حفظ و ارتقای سلامت و بهداشت جسمی و روانی خود و دیگران بر اساس نظام معیار اسلامی؛

    – بصیرت نسبت به سبک زندگی انتخاب شده و ارزیابی پیامدهای آن دربارۀ خود، جامعه و طبیعت بر اساس نظام معیار اسلامی؛

    – تلاش فردی و جمعی برای حفظ و ارتقای سلامت و ایمنی افراد جامعه در سطح محلی، ملی و جهانی براسای نظام معیار اسلامی؛

    – کوشش مداوم فردی و جمعی برای حفاظت از محیط‌زیست و احترام به طبیعت بر اساس نظام معیار اسلامی؛

    6- ساحت تربیت زیبایی‌شناختی و هنری

    – درک معنای پدیده­ها و هدف رویدادهای طبیعت / هستی برای دست­یابی به درک کلی از جهان هستی و جایگاه خویش در آن بر اساس نظام معیار اسلامی؛

    – رمزگشایی و رمزگردانی از پدیده­های آشکار و پنهان طبیعت / هستی و ابراز آن به زبان هنری؛

    – درک زیبایی­های جهان و آفرینش به‌منزلۀ مظاهر جمال و کمال الهی و ارتقای ذائقه زیباشناسانۀ خود؛

    – بهره­گیری از قدرت تخیل خود در خلق آثار هنری باهدف حفظ تعالی میراث هنری در سطح ملی و جهانی.

    تربيت:

    انسان‌ها برای تحقق زندگی سعادتمند و همراه آسایش و آرامش وبه دور از عوامل آسیب‌زا به‌طورکلی برای رسیدن به حیات طیبه به طراحی نهادهای گوناگونی متوسل می‌شوند که هریک از آن‌ها پایه‌ی لازم را از بنای اجتماع انسانی تشکیل می‌دهند، اما نقش تربیت در دست‌یابی آگاهانه و آزادانه انسان به هستی متعالی و جاودانه ونیل به حیات طیبه بسیار مهم و اساسی می‌باشد.

    حیات طیبه، وضع مطلوب زندگی انسانی در همه‌ی ابعاد و مراتب و مفهومییکپارچه ولی ودارای دو بعد فردی و اجتماعی است. یکی از ویژگی‌های مهم حیات طیبه، توازن و اعتدال در ابعاد مختلف هست طوری که فرد علاوه بر شکوفایی فطرت الهی به رشد همه‌جانبه استعدادهای طبیعی و تنظیم متعادل عواطف و تمایل خود بر مبنای نظام معیار اسلامی و به دور از هرگونه افراط و تفریط می‌پردازد.

    بنابراین می‌توان تعریف جامعی از تربیت ارائه نمود:

    ((تربيت عبارت است از فرآيند تعاملي زمينه‌ساز تكوين و تعالي پيوسته هويت متربيان، به صورتی یکپارچه و مبتني بر نظام معيار اسلامي، به‌منظور هدايت ايشان در مسير آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختياري مراتب حيات طيبه در همه‌ي ابعاد.))

    براساس ساحت های تعلیم و تربیت و تعریف اخیر از تعلیم و تربیت، اهداف ساحت های مختلف تعلیم و تربیت در دوره اول و دوم ابتدایی در جداول ذیل آورده شده است.

    ساحت تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی

    دوره اول1- با صفات مهربانی، بخشندگی، دانایی و توانایی خداوند آشنا شود و احساس اطمینان و آرامش حاصل از آن را ابراز نماید . 2- با شناخت روش زندگی و آموزه­های اخلاقی پیشوایان دینی (آداب و رفتار فردی و اجتماعی، راستگویی، نظم و پشتکار)، تأثیر آن را در رفتار خود نشان دهد. 3- با قرائت صحیح نماز و آیات آسان قرآن، آموخته­های قرآنی خود را در زندگی به کار گیرد.

    دوره دوم1- با درک مفهوم اولیه هر یک از اصول دین، پذیرش و احساس تعلق خاطر خود نسبت به آن را نشان دهد. 2- با مطالعه روش زندگی و آموزه­های اخلاقی پیشوایان دینی (عزت نفس، تکریم والدین، احترام به طبیعت و دیگران، وفای به عهد) و شناخت احکام مورد نیاز، الگوهایی را برای عمل صالح شناسایی کند و در زندگی به کار گیرد. 3- با قرائت صحیح و روان، درک مفاهیم عینی و انس با قرآن کریم، آموزه­های آن را در زندگی به کار گیرد.

    ساحت تعلیم و تربیت زیبایی شناسی و هنری

    دوره اول1- با مشاهده اشیاء اطراف، پدیده­های طبیعی، فرهنگی و هنری ساده، دریافت حسی خود و لذت حاصل از آن را به زبان هنر ابراز کند. 2- با تغییر سازنده در محیط و اشیاء اطراف، قدرت تخیل، تجسم و خلاقیت خود را پرورش دهد.

    دوره دوم1- با شناسایی و درک اهمیت عناصر زیبایی­سازدر پیرامون خود، فضای خویش را بهبود بخشد. 2- با خلق یک اثر هنری با استفاده از معیارهای زیبایی­شناسی، قدرت تخیل، تجسم و ایده­پردازی خود را تقویت کند. 3- با شناخت اصول اولیه زیبا­شناسی، یک پدیده طبیعی یا اثر هنری را بررسی و چگونگی تأثیر آن را بر خود توصیف کند.

    ساحت تعلیم و تربیت زیستی و بدنی

    دوره اول1- با شناسایی ویژگی­ها و توانمندی­های جسمی- حرکتی خود، رفتارهای متناسب با آن را برای حفظ شادابی، ارتقای سطح سلامت و توانایی­های بدنی خویش به عنوان امانت الهی انجام دهد. 2- با کسب آگاهی نسبت به محیط زیست، تأثیر عملکرد خود بر محیط زندگی را بررسی کند و نتایج آن را به کار گیرد.

    دوره دوم1- با شناسایی ویژگی­ها، نیازها و توانمندی­های جسمی – حرکتی و روانی خود، الگوی رفتاری متناسب با موقعیت­های مختلف را انتخاب کند و سط سلامت و شادابی خود را ارتقاء دهد. 2- با مشارکت در طرح­ها و برنامه­های بهداشت، سلامت، تفریحات سالم تربیت بدنی و فعالیت­های ورزشی، تأثیرگذاری آن را بر سلامت خود و دیگران مورد بررسی قرار دهد. 3- با شناسایی محیط زندگی خود، تأثیر الگوی رفتاری خویش بر محیط زیست به مثابه آیات الهی را تبیین کند و عملکرد خود را بهبود بخشد.

    ساحت تعلیم و تربیت علمی و فناورانه

    دوره اول1- با بهره­گیری از مهارت­های پایه یادگیری، پدیده­های طبیعی و روابط ریاضی را مطالعه کند و یافته­های خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. 2- با کسب مهارت­های پایه فناوری، پرسشگری و خلاقیت، فرایند تولید یک محصول را تجربه کند.

    دوره دوم1- با استفاده از مهارت­های کار عملی و تفکر، پدیده­های طبیعی (آیات الهی) و الگوها و روابط ریاضی را مطالعه کند و نتایج آن را برای حل مسائل روزمره بکار گیرد. 2- با استفاده از مهارت­های کار با دیگران، ایده­ها و یافته­های حاصل از فعالیت­های علمی – پژوهشی (فردی و گروهی) را با دیگران به مشارکت بگذارد. 3- با استفاده از یافته­های علمی و فناورانه و بهره­گیری از مهارت­های پایه فناوری، کالاها و وسایل مورد استفاده در زندگی روزمره را بررسی و ایده­هایی برای بهبود کیفیت و استفاده مسئولانه از منابع پیشنهاد کند.

    ساحت تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی

    دوره اول1- با ایفای نقش خود به عنوان عضوی از گروه (خانواده، دوستان، مدرسه)، احساس تعلق خود را نسبت به گروه با رفتار همدلانه، محترمانه و مشارکت جویانه نشان دهد. 2- با رعایت نظم و قانون در روابط خانوادگی و اجتماعی (محیط زندگی و مدرسه) وظایف خود را در قبال دیگران انجام دهد. 3- با شناخت خود به عنوان یک شهروند ایرانی، تعلق خاطر خود را نسبت به وطن و نمادهای آن نشان دهد.

    دوره دوم1- با شناخت حقوق و مسئولیت­های خود در زندگی خانوادگی و اجتماعی و بکارگیری رفتار سازنده و مسالمت جویانه، از قوانین و مقررات به صورت آزادانه و سازنده پیروی کند. 2- با شناخت تغییرات محیط طبیعی و اجتماعی در گذر زمان، تأثیر آن را در زندگی خود تبیین کند. 3- با کسب مهارت­های شهروندی، نقش­ها و وظایف خود را در قبال جامعه محلی با مشارکت در فعالیت­ها و برنامه­های زیست محیطی، فرهنگی، سیاسی اجتماعی انجام دهد.

    ساحت تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفه­ای

    دوره اول1- با درک مفاهیم پایه اقتصاد(فایده، هزینه، مصرف)،روش­های مصرف بهینه را در زندگی شخصی و خانوادگی به کار گیرد. 2- با کسب مهارت­های ساده کارآفرینی، قدرت تخیل و خلاقیت خود را برای تولید یک محصول یا خدمت به کار گیرد.

    دوره دوم1- با شناسایی مفاهیم عمومی اقتصاد(تولید، توزیع و مصرف) و درک نقش مسئولیت­پذیری و انضباط مالی در فعالیت­های اقتصادی، روش­هایی را برای حل مسائل ساده اقتصادی شناسایی کند و به کار گیرد. 2- با کسب مهارت­های اصلی کارآفرینی، قدرت تخیل و خلاقیت خود را برای تولید یک محصول یا خدمت اجرا و نتایج آن را تحلیل کند . 3- با درک مفاهیم اخلاق اقتصادی (کار و تلاش، رعایت حق الناس، نیکوکاری، امانتداری، پرهیز از اسراف و تبذیر)، رفتار خود در زندگی و ارتباط با دیگران را بر مبنای آن سازمان دهد و عمل کند .

    ساحت تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقیساحت تعلیم و تربیت زیبایی شناسی و هنریساحت تعلیم و تربیت زیستی و بدنی

    دوره اول1- با صفات مهربانی، بخشندگی، دانایی و توانایی خداوند آشنا شود و احساس اطمینان و آرامش حاصل از آن را ابراز نماید . 2- با شناخت روش زندگی و آموزه­های اخلاقی پیشوایان دینی (آداب و رفتار فردی و اجتماعی، راستگویی، نظم و پشتکار)، تأثیر آن را در رفتار خود نشان دهد. 3- با قرائت صحیح نماز و آیات آسان قرآن، آموخته­های قرآنی خود را در زندگی به کار گیرد.1- با مشاهده اشیاء اطراف، پدیده­های طبیعی، فرهنگی و هنری ساده، دریافت حسی خود و لذت حاصل از آن را به زبان هنر ابراز کند. 2- با تغییر سازنده در محیط و اشیاء اطراف، قدرت تخیل، تجسم و خلاقیت خود را پرورش دهد.1- با شناسایی ویژگی­ها و توانمندی­های جسمی- حرکتی خود، رفتارهای متناسب با آن را برای حفظ شادابی، ارتقای سطح سلامت و توانایی­های بدنی خویش به عنوان امانت الهی انجام دهد. 2- با کسب آگاهی نسبت به محیط زیست، تأثیر عملکرد خود بر محیط زندگی را بررسی کند و نتایج آن را به کار گیرد.

    دوره دوم1- با درک مفهوم اولیه هر یک از اصول دین، پذیرش و احساس تعلق خاطر خود نسبت به آن را نشان دهد. 2- با مطالعه روش زندگی و آموزه­های اخلاقی پیشوایان دینی (عزت نفس، تکریم والدین، احترام به طبیعت و دیگران، وفای به عهد) و شناخت احکام مورد نیاز، الگوهایی را برای عمل صالح شناسایی کند و در زندگی به کار گیرد. 3- با قرائت صحیح و روان، درک مفاهیم عینی و انس با قرآن کریم، آموزه­های آن را در زندگی به کار گیرد.1- با شناسایی و درک اهمیت عناصر زیبایی­سازدر پیرامون خود، فضای خویش را بهبود بخشد. 2- با خلق یک اثر هنری با استفاده از معیارهای زیبایی­شناسی، قدرت تخیل، تجسم و ایده­پردازی خود را تقویت کند. 3- با شناخت اصول اولیه زیبا­شناسی، یک پدیده طبیعی یا اثر هنری را بررسی و چگونگی تأثیر آن را بر خود توصیف کند.1- با شناسایی ویژگی­ها، نیازها و توانمندی­های جسمی – حرکتی و روانی خود، الگوی رفتاری متناسب با موقعیت­های مختلف را انتخاب کند و سط سلامت و شادابی خود را ارتقاء دهد. 2- با مشارکت در طرح­ها و برنامه­های بهداشت، سلامت، تفریحات سالم تربیت بدنی و فعالیت­های ورزشی، تأثیرگذاری آن را بر سلامت خود و دیگران مورد بررسی قرار دهد. 3- با شناسایی محیط زندگی خود، تأثیر الگوی رفتاری خویش بر محیط زیست به مثابه آیات الهی را تبیین کند و عملکرد خود را بهبود بخشد.

    ساحت تعلیم و تربیت علمی و فناورانه ساحت تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی ساحت تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفه­ای

    دوره اول1- با بهره­گیری از مهارت­های پایه یادگیری، پدیده­های طبیعی و روابط ریاضی را مطالعه کند و یافته­های خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. 2- با کسب مهارت­های پایه فناوری، پرسشگری و خلاقیت، فرایند تولید یک محصول را تجربه کند. 1- با ایفای نقش خود به عنوان عضوی از گروه (خانواده، دوستان، مدرسه)، احساس تعلق خود را نسبت به گروه با رفتار همدلانه، محترمانه و مشارکت جویانه نشان دهد. 2- با رعایت نظم و قانون در روابط خانوادگی و اجتماعی (محیط زندگی و مدرسه) وظایف خود را در قبال دیگران انجام دهد. 3- با شناخت خود به عنوان یک شهروند ایرانی، تعلق خاطر خود را نسبت به وطن و نمادهای آن نشان دهد. 1- با درک مفاهیم پایه اقتصاد(فایده، هزینه، مصرف)،روش­های مصرف بهینه را در زندگی شخصی و خانوادگی به کار گیرد. 2- با کسب مهارت­های ساده کارآفرینی، قدرت تخیل و خلاقیت خود را برای تولید یک محصول یا خدمت به کار گیرد.

    دوره دوم1- با استفاده از مهارت­های کار عملی و تفکر، پدیده­های طبیعی (آیات الهی) و الگوها و روابط ریاضی را مطالعه کند و نتایج آن را برای حل مسائل روزمره بکار گیرد. 2- با استفاده از مهارت­های کار با دیگران، ایده­ها و یافته­های حاصل از فعالیت­های علمی – پژوهشی (فردی و گروهی) را با دیگران به مشارکت بگذارد. 3- با استفاده از یافته­های علمی و فناورانه و بهره­گیری از مهارت­های پایه فناوری، کالاها و وسایل مورد استفاده در زندگی روزمره را بررسی و ایده­هایی برای بهبود کیفیت و استفاده مسئولانه از منابع پیشنهاد کند.1- با شناخت حقوق و مسئولیت­های خود در زندگی خانوادگی و اجتماعی و بکارگیری رفتار سازنده و مسالمت جویانه، از قوانین و مقررات به صورت آزادانه و سازنده پیروی کند. 2- با شناخت تغییرات محیط طبیعی و اجتماعی در گذر زمان، تأثیر آن را در زندگی خود تبیین کند. 3- با کسب مهارت­های شهروندی، نقش­ها و وظایف خود را در قبال جامعه محلی با مشارکت در فعالیت­ها و برنامه­های زیست محیطی، فرهنگی، سیاسی اجتماعی انجام دهد. 1- با شناسایی مفاهیم عمومی اقتصاد(تولید، توزیع و مصرف) و درک نقش مسئولیت­پذیری و انضباط مالی در فعالیت­های اقتصادی، روش­هایی را برای حل مسائل ساده اقتصادی شناسایی کند و به کار گیرد. 2- با کسب مهارت­های اصلی کارآفرینی، قدرت تخیل و خلاقیت خود را برای تولید یک محصول یا خدمت اجرا و نتایج آن را تحلیل کند . 3- با درک مفاهیم اخلاق اقتصادی (کار و تلاش، رعایت حق الناس، نیکوکاری، امانتداری، پرهیز از اسراف و تبذیر)، رفتار خود در زندگی و ارتباط با دیگران را بر مبنای آن سازمان دهد و عمل کند .

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 2:15 ] [ مجتبی رضایی ]

    تهدید و وعده و وعید

    کودکان علاقه‌های فراوانی دارند، آرزوهای طول و دراز دارند و این هم یکی از نقاط ضعف آن‌هاست که از این راه می‌شود به تربیت و تأدیب آن‌ها پرداخت و به نتیجه رسید.

    در این کار هم باید دقیق بود تا این که دروغ و تخلف پیش نیاید؛ چون همین که یک تهدید و یا یک وعده عملی نشود، دیگر تهدیدها و وعده‌ها کاربردی ندارند، گذشته از اینکه عملا درس دروغ و فریب را هم یاد گرفته‌اند و آموخته‌اند.

    مربی باید آگاه باشد که قول ندهد و اگر هم داد حتما وفا کند تا همین راستگویی او، در این مورد هم یک درس باشد.

    مربی باید متوجه باشد که جایزه‌ها به صورت باج در نیاید و کودک، سوداگری نشود که در برابر هر کار خوبی، طلب‌کار جایزه‌ای باشد؛ چون این روحیه بچه را فاسد می‌کند و این نقطه ضعف، او را خود فروش کرده و ارزان قیمت بار می‌آورد که زود می‌توان خریداری‌اش کرد و به هر کاری وادارش نمود، بنابراین آن‌جا که خود کودک می‌گوید اگر فلان چیز را بدهی فلان کار را به خوبی انجام می‌د‌هم، نباید از این عامل استفاده کرد؛ چون این پیشنهاد، از یک نیرنگ کودکانه و یک پُلتیک شیطنت‌آمیز خبر می‌دهد و این خود علامت فساد در روحیه و قابل خریداری بودن روحیه کودک را می‌رساند.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 2:9 ] [ مجتبی رضایی ]

    استاد علی صفایی حائری (ع.ص)

    هرکس افراد تحت اختیارش را [به گونه‌ای و برای جایی] تربیت می‌کند. من فرزندم را برای خانه‌ام، استاد شاگردش را برای جامعه‌ی محدودش و یک دانش‌مند انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتادسال زندگی تربیت می‌کند و بر طبق شرایط موجود، بارور و شکوفایش می‌سازد. ولی انسان، فرزند خانه و جامعه و حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست. انسان سرمایه‌های زیادی دارد. انسان فرزند تمام هستی است و تا بی‌نهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بداند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود. وقتی که ما مرزها را برداشتیم و دیوارها را شکستیم و با این دید وسیع به هستی و به انسان نگاه کردیم و با این جهان‌بینی به فکر تربیت افتادیم، ناچار مسایل به صورت دیگری طرح می‌شوند و راه‌حل پیدا می‌کنند.

    وقتی که انسان محدود به هفتاد هشتاد سال شد، ناچار جوری تربیت می‌شود که استعدادها و سرمایه‌هایش در این هفتاد سال کارگشا باشد. اما آن‌جا که هستی را با وسعتی شناختیم که تا بی‌نهایت راه دارد و انسان را به عظمتی شناختیم که این هستی را زیر پا دارد، ناچار انسان به گونه‌ای تربیت می‌شود که با قانون‌های حاکم بر این عوالم درگیر نشود، به گونه‌ای تربیت می‌شود که استعدادها و سرمایه‌هایش در تمام این عوالم کارگشا باشند، با قانون‌هایی دم‌خور می‌شود که در تمام این عوالم تجربه شده‌اند، شناخته شده‌اند، وضع شده‌اند و برای مسایلی می‌کوشد که در این بی‌نهایت، فرصت آمد و شد دارند. و ناچار مربی این انسان عظیم، در این پهنای هستی و این وسعت گسترده، [تنها] وجودی می‌تواند باشد عظیم‌تر و وسیع‌تر، وجودی محیط و آگاه و در عین حال مهربان و دل‌سوز.
    مربی انسان جز آفریدگار انسان نیست. رب اوست و مربی اوست. و دیگران باید درس تربیت را از او بگیرند و راه تربیت را بیاموزند. اوست که به تمام هستی و به تمام قانون‌ها آشنا است.
    حکم و دستور تنها برای اوست؛ «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ» (یوسف: 40) و دیگران باید از او بگیرند و از او برگیرند... خداوندِ هستی و مربی انسان، انسان‌هایی را تربیت می‌کند و «وَ يُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب: 33)، و پلیدی را از آن‌ها می‌زداید و به وسیله‌ی وحی، آن‌ها را با قانون‌ها و دردها و داروها آشنا می‌سازد و با نورانیت و پاکی و آگاهی، آن‌ها را بر روحیه‌ها و طبیعت‌ها مسلط می‌نماید و آن‌ها را پیشوا و مربی و آموزگار و مزکّی و مطهّر خلق می‌سازد؛ «يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» (آل‌عمران: 164) و این‌ها هستند که در میان خلق او به تربیت خلق و شکوفاکردن استعدادها و تتمیم اخلاق کریمه، همت گماشته‌اند که: «بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاقِ».
    کسانی می‌توانند مربی انسان باشند که به دردها و درمان‌ها و به وضع روحیه‌ها آگاهی داشته باشند. آگاهی از دردها و درمان‌ها را باید از وحی ـ از کتاب و سنت ـ به دست آورد؛ چون اوست که از استعدادهای انسان و قلم‌رو استعدادهای او و از قانون‌های حاکم بر این دو آگاه است و درگیری‌ها و دردها و درمان‌ها و راه‌حل‌ها را می‌شناسد.
    برای شناخت روحیه‌ها می‌توان از تجربه و برخورد، از آموزش و تعلم و از لطافت روحی و فرقان استفاده کرد. این فرقان، روحیه‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند و وضع و زمینه و طرز برخورد را مشخص می‌نماید؛ چون همه را نمی‌توان با یک چوب پیش برد و با یک روش تربیت کرد. مربی به وحی و فرقان نیازمند است. فرقان نیرویی است که در مرحله‌ي اطاعت و تقوا به انسان ارزانی می‌شود؛ «إن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا» (انفال: 29). و رابطه‌ي این فرقان و تقوا این‌گونه توضیح می‌یابد. با طرح سوال، حرکت فکری آغاز می‌شود و با حرکت فکر به شناخت‌ها می‌رسیم. و با این شناخت‌ها به عشق‌ها و لطافت‌های روحی و با این عشق و لطافت به اطاعت و تقوا. تقوا نتیجه‌ي حرکت‌ها و ورزش‌ها و تجربه‌های ممتدی است که از حرکت انسان به دست می‌آید. و در این حد است که انسان از چشم‌ها برخوردار می‌شود و از مانع‌ها آزاد می‌گردد و می‌تواند علامت‌ها را ببیند و از علامت‌ها، نه از اعمال و از حرف‌ها، روحیه‌ها را بشناسد.
    * منبع: صفایی حايری، علی (1386). «مسئولیت و سازندگی». قم: انتشارات لیله ‌القدر. صص 49-56.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 2:0 ] [ مجتبی رضایی ]

    براساس رفتارهای مشاهده شده در کودکان، هر کودک شخصیت متمایزی دارد. همچنین، شیوه‌ای که والدین با کودکان خود رفتار می‌کنند نیز متفاوت است. این دو عامل مهم، تعیین می‌کنند که مثلا بچه کی و چگونه دوچرخه‌سواری را یاد بگیرد. این سوال همیشه مطرح بوده است که در شکل‌گیری شخصیت فرد طبیعت و سرشت فرد مهم‌تر است یا تربیت و شیوه‌ای که با وی رفتار می‌شود؟ این پرسش که ظاهرا پاسخ قطعی هم ندارد، همواره مورد بحث بوده و نظریه پردازان مختلف، پاسخ‌های متفاوتی به آن داده‌اند. در نظریه توماس و چس نیز به این مسئله پرداخته شده است.

    روانشناسان متعددی مانند آلپورت معتقد به وجود صفاتی در افراد هستند که ویژگی‌های ثابت تبیین کننده شخصیت فرد است. در نظریه توماس و چس نیز اصل بر طبیعت و خلق‌وخوی فرد گذاشته شده است و بر اساس ۹ صفت شخصیت فرد را تبیین می‌کنند.

    نقش خلق‌و‌خو در نظریه توماس و چس

    توماس و چس خلق‌وخوی اولیه کودک را مورد مطالعه قرار دادند. طبق نظریه توماس و چس اثر آن در طولانی مدت بر شخصیت و زندگی آتی فرد باقی می‌ماند. آن‌ها نتیجه گرفتند طبیعت (شخصیتی که فرد با آن متولد می‌شود) یا تربیت (سبک والدگری) به تنهایی تعیین‌کننده شخصیت، شادی و موفقت فرد نیستند؛ بلکه تعامل و تناسب این دو عامل است که تعیین‌کننده است.

    نظریه توماس و چس مبتنی بر مطالعه‌ای طولی است. این مطالعه از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۷ به طول انجامید. گروهی بالغ بر ۱۰۰ کودک شیرخوار مطالعه شدند. آنها هر کودک را براساس ۹ صفتی که در طول زمان مطالعه کردند و به همراه اطلاعات جمع آوری شده در مصاحبه های تفصیلی درباره کودکان، مورد بررسی قرار دادند.

    همچنین شخصیت، رفتار، نگرش و انتظارات والدین از فرزندانشان مورد توجه قرار گرفت. سپس، آنها از این اطلاعات برای دسته‌بندی کودکان به سه نوع شخصیت مختلف استفاده کردند. میزان فعالیت نوزادان، چه از نظر فعالیت فیزیکی، چه از نظر فعالیت اجتماعی و یا خجالتی بودن در تعامل با افراد غریبه و اینکه آیا ترجیح می دهند برنامه‌ها را دنبال کنند یا به راحتی از برنامه و اهداف خود دست می‌کشند، از جمله این صفات بودند. ترکیب مؤلفه‌هایی از این قبیل، انواع شخصیت را در نظریه توماس و چس تشکیل می‌دهد.

    صفات در نظریه توماس و چس

    توماس و چس طبق مطالعات خود ۹ صفت را در کودکان یافتند که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم:

    ۱- فعالیت در نظریه توماس و چس

    این عامل میزان انرژی کودک را اندازه می‌گیرد. کمبود انرژی مشکل‌ساز است، زیرا انجام کارها را برای کودک دشوار می‌کند. انرژی بیش از حد نیز می‌تواند کودک و اطرافیانش را به دردسر بیاندازد. زیرا کنترل کودک دشوار شده و ممکن است به مدت طولانی قادر به نشستن نباشد و مثلاً در مدرسه دچار مشکل شود.

    ۲- ریتمیک بودن / منظم بودندر نظریه توماس و چس

    این عامل نشان می‌دهد که کودک چقدر می‌تواند یک نظم و روال معین را رعایت کند. در زندگی داشتن روال و نظم مهم است. برای پیشبرد زندگی هر روز یکسری کارهای معین را سر ساعت باید انجام بدهیم. به عنوان مثال از خواب بلند شویم، غذا بخوریم، سرکار برویم، به خانه برگردیم و غیره. بعضی از کودکان خیلی راحت نظم و روال را می‌پذیرند. اگر کودک روال خاصی نداشته باشد، بی‌ثبات می‌شود و از بسیاری از فعالیت‌ها و برنامه‌ها باز می‌ماند. اگر هم کودک بیش از منظم بوده و کارهایش را طبق برنامه انجام دهد در صورت تغییر کوچک در برنامه بهم می‌ریزد و اذیت می‌شود.

    ۳- پاسخ به تجارب جدید در نظریه توماس و چس

    این صفت نشان می‌دهد که آیا کودک در مقابل تجارب جدید پذیرا ست یا در مقابل آن‌ها مقاومت می‌کند. این می‌تواند برای هر تجربه جدیدی صدق کند. برای مثال یک کودک برای اولین بار که می‌خواهد با شن‌های ساحل بازی کند احتیاج دارد اول مقداری آماده شود سپس مشغول بازی شود؛ اما کودک دیگری بدون آمادگی درگیر بازی می‌شود و لذت می‌برد؛ اما مشکل وقتی پیش می‌آید که کودک کلا نتواند با تجربیات جدید روبرو شود.

    ۴- انطباق‌پذیری در نظریه توماس و چس

    این صفت نشان می‌دهد که چقدر کودک با تغییرات محیطی سازگار می‎شود. وقتی چیزی در محیط تغییر می‌کند، ممکن است آنها بتوانند به راحتی با آن سازگار شوند یا انطباق با شرایط جدید اذیتشان کند. مثلا ورود به مدرسه جدید می‌تواند برای یک کودک تجربه خوبی باشد و به راحتی با شرایط جدید وفق پیدا کند؛ اما کودک دیگری را اذیت کند. کودکی که سازگاری خوبی دارد به راحتی با مقتضیات و تغییرات محیط زندگی خودهماهنگ می‌شود و به چالش‌ها پاسخ مناسبی می‌دهد.

    ۵- حساسیت در نظریه توماس و چس

    حساسیت یعنی کودکان چه اندازه نسبت به محرک‌های خاصی حساس هستند. برخی از کودکان به خوبی به محرک‌های جدید پاسخ می‌دهند، در حالی‌ که برخی دیگر نمی‌توانند پاسخ مناسبی را ارائه دهند. واکنش شدید می‌تواند باعث حواس پرتی شود در حالی که یک پاسخ خفیف یا عدم پاسخدهی نیز می‌تواند چالش‌های خاص خود را داشته ‌باشد.

    ۶- شدت پاسخ به محرک در نظریه توماس و چس

    کودکی که به محرک‌ها واکنش شدیدتری نشان می‌دهد و احساسات خود را بیشتر نشان می‌دهد. اگر یک اتفاق غم‌انگیز رخ دهد، آن‌ها بیشتر گریه می‌کنند. اگر اتفاق خنده‌دار بیافتد، آنها زیادی می‌خندند. پاسخگویی بیش از حد یا کمتر از حد هر دو می‌تواند مشکل‌ساز باشد.

    ۷- روحیه کودک در نظریه توماس و چس

    آیا کودک تمایل دارد مثبت و با روحیه باشد یا منفی و ترش‌رو؟ طبق نظریه توماس و چس برخی از کودکان به طور طبیعی مثبت‌تر هستند. اگر کودک زیادی شاد باشد، دیگران به سختی می‌توانند ناراحتی‌های او را درک کنند. کودکی هم که گرایش به بدخلقی دارد، فهمیدن وی دشوار است.

    ۸- حواس‌پرتی در نظریه توماس و چس

    چقدر کودک هنگام انجام امور به راحتی حواسش پرت می‌شود. کودکانی که به راحتی حواسشان پرت می‌شود، می‌توانند دنیای پیرامون خود را مشاهده کنند؛ اما کار سختی را برای تمرکز روی کارهای خاص دارند. کودکانی که متمرکزترند، می‌توانند وظیفه خود را سریعتر انجام دهند؛ اما ممکن است متوجه تغییرات مهمی که در محیط رخ می‌دهد، نشوند.

    ۹- به پایان رساندن تکالیف با وجود فشارهای موجود

    کودکانی که در این صفت سرآمد هستند، حتی اگر با ناکامی مواجه شوند می توانند تکلیفشان را تمام کنند. کودکی که پایداری کمتری داشته باشد، ممکن است در برخورد با اولین مشکل، تکلیف را رها کند.

    این نه صفت حتی برای کودکان چند ماهه نیز قابل اندازه‌گیری است و تصویری از شخصیت کودک ارائه می‌دهد.

    تیپ‌های شخصیتی در نظریه توماس و چس

    آسان

    40درصد کودکانی که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند “آسان” بوده‌اند. کودک آسان، خوش خلق و منظم است، به موقعیت‌ها واکنش شدید نشان نمی‌دهد، با هر موقعیت جدیدی که روبرو ‌شود به خوبی سازگار می‌شود و کارهای روزمره خود را مدیریت می‌کند. در کل این کودکان مشکلات کمتری دارند.

    دشوار

    کودکان دشوار دقیقاً برعکس هستند. آنها عملکرد نامنظمی دارند، به شدت به یک محرک واکنش نشان می‌دهند، قادر به سازگاری با شرایط جدید نیستند و بدخلق و ترش‌رو هستند. به دلیل این مشکلاتی که در مسیر رشدشان رخ می‌دهد، به آنها سخت گفته می‌شود. کودکان دشوار حدود ۱۰ درصد از کودکان در مطالعه توماس و چس بودند. یک کودک دشوار لزوماً کودکی با رفتارهای بد نیست؛ بلکه فقط کسی است که تحمل سختی و یا مشکلات دیگری را که ممکن است با آن روبرو شود، برایش دشوار است.

    دیرجوش

    این کودکان انرژی کمی دارند، از فعالیت‌های ناآشنا دوری می‌کنند و در بعضی مواقع قادر به حفظ روحیه مثبت هستند. با این حال، آنها در نهایت با تغییرات منطبق می‌شوند. در مطالعه چس و توماس ۱۵ درصد از کودکان در این گروه قرار گرفتند.

    ۶۵درصد از کودکان در این ۳ گروه قرار گرفتند. ۳۵دصد دیگر ترکیبی از این سه گروه بودند. به عنوان مثال کودک در شرتیطی آسان و در شرتیطی دشوار یا دیرجوش بود.

    دانستن خلق‌خوی کودک چه اهمیتی دارد؟

    فهمیدن خلق‌وخوی کودک درک و شناخت بهتری از کودک برای والدین به همراه دارد. ممکن است کودکانی با خلق‌وخوهای متفاوت در یک خانواده باشند. خلق‌وخوی کودک مادرزادی است؛ اما می‌تواند تحت تأثیر محیط و تربیت شکل بگیرد. شخصیت تحت تأثیر ژن‌ها و محیط است؛ بنابراین هم خلق‌وخو و هم محیط در شکل‌گیری آن نقش دارند.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 1:53 ] [ مجتبی رضایی ]

    سعی کنید هویت جهاد، تغییر پیدا نکند. اینی که شما میبینید هویت بعضی از اشخاص - فکرهایشان، ترکیبهای ذهنیشان - از ‌اول انقلاب تا حالا صد و هشتاد درجه عوض شده، این یک روال و ممشای طبیعی نیست که بگوئید طبیعتش همین است دیگر؛ ‌نخیر، هرگز اینجوری نیست. طبیعی این است که اگر انسان یک فکر و یک راهی را به منطق و استدلال پذیرفت، این را تا آن ‌نقطه‌ی آخرِ راه برود و اگر عمرش کفاف نداد، در این راه بمیرد. این طبیعی نیست که ما بگوئیم: یک راهی را حرکت کنیم برویم؛ ‌گاهی هم با شور و خیلی هیجان، بعد از یک نقطه، ناگهان زاویه بزنیم! بعد، این زاویه‌ها اینقدر ادامه پیدا کند که تبدیل شود به ‌عکس! این، به هیچ وجه طبیعی نیست. بیانات مقام معظم رهبری در بازدید از پژوهشکده‌ی رویان ؛‌۱۳۸۶/۰۴/۲۵

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 1:49 ] [ مجتبی رضایی ]

    احساسات ، روحیه ، هیجانات

    در دنیای روانشناسی، مباحث بسیاری در تعریف هیجانات ، احساسات و روحیه و تفاوت های بین آن ها مطرح شده است. در اینجا بصورت خیلی خلاصه ساده و مفید در مورد معانی احساس ، روحیه و هیجان صحبت میکنیم.

    احساسات

    یک احساس به طور کلی می تواند شامل تجربه های درونی یا ذهنی از یک هیجان یا یک حس باشد.«احساس خوشحالی میکنم» یا « احساس عذاب وجدان میکنم» یا به قول بسیاری از مشاوران دلسوز « من درد شما را احساس میکنم»یک احساس راهی است برای این که چیزی را شخصا تجربه کنید.ممکن است من تصور کنم شما احساس درد دارید یا این که از مساله ای خوشحالید و احساس خوشبختی می کنید ! اما شما به من میگویید من از یک اتفاق ناراحت هستم! حرف خودتان درست است! احساس چیزی نیست که بشود سر آن بحث کرد!فکر میکنم عبارت « احساس یک امر غریزی است.» به راحتی بتواند این نکته را مطرح کند که احساس چیزی نیست که بشود آن را اثبات کنیم یا به دیگران نشان دهیم.

    روحیه

    به وضعیت روانی ( یا وضعیت ذهنی) یک شخص در زمانی خاص است. افکار و احساسات یک فرد در روحیه او جمع می شود.روحیه معمولا از لحاظ زمانی بیش از احساس طول میکشد.عبارت «روحیه» هم امکان دارد که بر یک نفر تلقی و هم می شود بر یک جمع اطلاق شود.برای مثال:« من روحیـه ای زودرنج دارم» یا « مردم فلان کشور روحیـه ای افسرده دارند.»شاید شما هم شنیده باشید که افراد در بعضی مواقع که روحیـه ای مناسب ندارند می گویند: « تو اون روی من رو ندیدی!» منظور روحیه متفاوت از قالب آن هاست.پیشنهاد میکنم زمانی که افراد خُلقشان مناسب نیست، از آن ها دوری کنید.

    هیجانات

    در تعریف احساسات چه گفتیم؟تجربه های درونی یا ذهنی از یک هیجان یا یک حس. دقیقا رفتارهایی که در بیرون بر پایه احساسات اتفاق می افتد را هیجانات می نامیم.روانشناسان هیجانات را متاثر از احساسات میدانند.برای واضح شدن مطلب شاید لازم باشد این مثال را بزنم:ببینید زمانی که شما روحیه ی خوبی ندارید، احساس منزجر کننده ای دارید. یک روانشناس تلاش میکند که مشخص کند چه هیجانی دارید؟ناراحت هستید؟ افسرده شدید؟زود رنجید؟ یا عصبانی شده اید؟

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 1:37 ] [ مجتبی رضایی ]

    چیستی شخصیت

    یکی از جنبه های مؤثر و مطرح در ارتباط با روان آدمی، شخصیت اوست. عاملی که داعیه دار بسیاری از رفتارهای انسان است و خود به تنهایی باید در برابر هر کنشی، واکنشی مناسب بیابد و توجیهی دقیق ارائه دهد.

    دانشمندان علم روان شناسی در تعریف شخصیت گفته اند:

    شخصیت به الگوهایی از افکار، احساس ها و رفتارهای خاص اشاره دارد که در طول زمان و موقعیت های گوناگون، پایدار است و یک شخص را از شخصی دیگر متمایز می سازد.

    برای مثال در آیه 84 سوره اسراء به موضوع شخصیت اشاره شده:

    «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِه؛ بگو: هر کس بر حسب ساختار [روانی و بدنی] خود عمل می کند.» برخی از اندیشمندان دینی با بهره گیری از این آیه در تعریف و ارائه معیارهای اندازه گیری شخصیت پرداخته و مسائلی پیرامون آن مطرح کرده اند: «شاکله در اصل از ماده «شَکَلَ» به معنی مهار کردن حیوان است و از آن جا که روحیات و سجایا و عادت های هر انسانی او را به رویه ای مقید می کند، به آن شاکله می گویند».

    شاکله، جهت بخش زندگانی هر انسانی بوده و هماهنگ با طبیعت وی است.

    علامه طباطبایی در تفسیر این آیه چنین می نویسد:

    این معنا، هم با تجربه و هم از راه بحث های علمی به ثبوت رسیده که میان ملکات نفسانی و احوال روح و میان اعمال بدنی رابطه خاصی است و معلوم شده که هیچ وقت کارهای یک مرد شجاع و با شهامت با کارهایی که یک مرد ترسو از خود نشان می دهد، یکسان نیست. او وقتی به یک صحنه هول انگیز برخورد می کند، حرکاتی که از خود بروز می دهد، غیر از حرکاتی است که یک شخص شجاع از خود بروز می دهد و همچنین اعمال یک فرد جواد و کریم با اعمال یک فرد بخیل و لئیم یکسان نیست و نیز ثابت شده که میان صفات درونی و نوع ترکیب بنیه بدنی انسان یک ارتباط خاصی است، پاره ای از مزاج ها خیلی زود عصبانی می شوند و طبعا به انتقام علاقه مندند و پاره ای دیگر شهوت شکم و غریزه جنسی در آنها زود فوران می کند و آنان را بی طاقت می سازد. و به همین منوال سایر ملکات که بر اثر اختلاف مزاج ها در بعضی ها خیلی سریع است و در بعضی دیگر خیلی کند و آرام.

    پیام متن:

    گر کند هر کس هر آنچه از خوب و زشت آن بود بر صنعت و شکلی که هِشت

    دیدگاه اسلام درباره مسئله شخصیت

    واژه «شخصیت» در زبان عربی، به عزت نفس و کرامت نفس معنی شده است. البته در برخی از روایت ها این دو لفظ، معادل شخصیت به کار می رود و در برخی دیگر کمتر به لفظ شخصیت اشاره می کند.

    شخصیت انسان و به ویژه فرد مؤمن در دین اسلام، تا آنجا بلند پایه است که امام علی علیه السلام آن را رکنی از ایمان معرفی می کند و می فرماید: «عزت نفس و خویشتنداری و خرسند بودن به قدر کفاف، از پایه های ایمان است».

    فرزند برومند آن امام همام، حضرت مجتبی علیه السلام در پاسخ به چیستی مردانگی فرموده است: «مردانگی، حفظ دین، عزت نفس و نرمش و مداومت بر نیکی و احسان و ادا کردن حقوق و دوستی با مردم است».

    از امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره سخنی ارزشمند برجاست، آنجا که می فرماید:

    خداوند همه کارهای مؤمن را به او واگذار کرده، جز اینکه به او اجازه نداده است که خود را خوار [و بی شخصیت] کند. مگر نمی بینی خداوند در این باره فرمود: «عزت، مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است»، سزاوار است مؤمن همیشه عزیز باشد و ذلیل نباشد.

    پیام متن:

    اسلام به سبب گران بهایی گوهر شخصیت، همواره به حفظ آن سفارش می کند و همگان را از آسیب رساندن به آن، باز می دارد.

    عوامل سازنده شخصیت

    شخصیت هر انسانی، برآیند عواملی است که هر کدام از آنها به سهم خود در شکل دهی شخصیت او اثر گذارند. عمده آن عوامل عبارتند از:

    1. وراثت و ژنتیک

    وراثت، به منزله مواد خام شخصیت آدمی، عبارت از انتقال بخشی از ویژگی های والدین به فرزند است. به کمک همین پدیده است که افراد یک نسل می توانند، صفت های ارثی خود را به نسل های آینده انتقال دهند و جوامع گونه گون انسانی را پدید آورند. با ترکیب دو سلول حیاتی نر و ماده سلولی حاصل می شود که بسیاری از ویژگی های جسمانی و روانی مؤثر در رفتار را دربردارد.

    در دین اسلام، دستورها و قواعدی وجود دارد که عمل به آنها به تولید این سلول در بهترین شرایط و ویژگی ها کمک می کند. پدر و مادر، نخستین گام های اساسی را در تعیین صفت های ژنتیکی بر می دارند و پیوند ازدواج، شالوده تولید شخصیت های نسل بعد است. پس شایسته است که هر یک از والدین پیش از زندگی مشترک و تشکیل نطفه موجودی تازه، در انتخاب فرد دیگر به عنوان همسر به دقت عمل کنند و پدر یا مادری را برای فرزند خود برگزینند که بهترین ویژگی ها در او باشد. ازاین رو، در شریعت اسلام بر مسائل دین داری و اخلاقی همسر توجه شده و مسائل ظاهری، در مرتبه بعد، ارزش گذاری شده اند.

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی بر این نکته اشاره دارند که با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید؛ زیرا زمینه های ارثی، قابل انتقال است.

    البته این صفت های ارثی با قرار گرفتن در شرایط گوناگون زیستی، قابلیت انتقال به وضع مخالف را نیز دارند.

    پیام متن:

    گوهر پاک بباید که شود قابل فیضورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود

    2. تغذیه

    حیات و حرکت هر موجود زنده ای در گرو تغذیه مناسب است و بر سلامت جسم و روح نقشی انکارناپذیر دارد.

    در قرآن و روایت ها بر اهمیت نوع تغذیه انسان در طول زندگی اش بسیار تأکید شده است و حتی آن را در مسائل فقهی دخیل می دانند. به گونه ای که انسان باید از برخی خوردنی ها و آشامیدنی ها به شدت بپرهیزد. خداوند در برخی آیه های قرآن، از جمله آیه 173 سوره مبارکه بقره به نمونه هایی از خوردنی های حرام اشاره کرده است، آنجا که می فرماید:

    إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّه ِ؛ همانا مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانیده است.

    بی گمان خوردنی های حرام همانند گوشت درندگان، حیوانات گوشت خوار، حیواناتی که بدون ذکر نام خدا ذبح شده اند و نیز مردار، اثر عمیقی در شکل گیری خلق وخوی انسان دارد که مجموع این آثار، زمینه چگونگی اخلاق و اندیشه را فراهم می سازد. این آثار، عمیق تر و زیان بارتر از آثاری است که نوع تغذیه به روی روح و اعضا و جوارح بدن و بهداشت بدنی دارد. برای نمونه، گوشت درندگان، خوی درندگی را تهییج و تقویت می کند.

    آیین اسلام با هدف تربیت و تکامل روحی و روانی افراد، مواردی را که شایستگی خوردن ندارند، معرفی کرده و به مؤمنان سفارش داده است که فقط خوردنی های پاکیزه را به عنوان روزی خود برگزینند؛ زیرا که آسیب های جدی لقمه و روزی حرام، بر کسی پوشیده نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است: «فرو گذاشتن یک لقمه حرام، نزد خدا محبوب تر است از خواندن دو هزار رکعت نماز مستحبی.» تغذیه حلال، سفارشی برای همه لحظه های زندگی انسان است و شاید بتوان ادعا کرد که نوع روزی ای که فرد استفاده می کند، در دوران جنینی و کودکی تأثیر چشمگیری دارد؛ زیرا خون، گوشت و پوست کودک بر اساس آن شکل می گیرد. امام علی علیه السلام در ذکر وظایف حقوقی پدر این سخن را گوشزد می کند که: «حق فرزند بر پدرش این است که او را سواد و شنا و تیراندازی بیاموزد و جز روزی حلال خوراک او نکند».

    امام باقر علیه السلام فرموده است: «برای شیر دادن کودک خود، دایه خوش اخلاقی استخدام کن و از دایه بداخلاق بپرهیز؛ زیرا شیر ویژگی ها را سرایت می دهد.» امام علی علیه السلام نیز در روایتی مشابه چنین نقل می کند: «بنگرید که چه کسی فرزندان شما را شیر می دهد؛ زیرا کودک با سرشت صاحب شیر رشد می کند.» از این دو روایت گران بها به اهمیت نوع تغذیه در شکل گیری شخصیت هر فرد می توان پی برد.

    پیام متن:

    با فراهم آوردن روزی حلال برای فرزندان، به آنها شخصیتی سالم و تعالی یافته ببخشیم.

    3. محیط پیش از تولد (رحم مادر)

    رحم مادر، نخستین محیطی است که کودک در آنجا زندگی خود را آغاز می کند. چگونگی و شرایط این محیط کوچک ولی حیاتی و مؤثر، از لحظه تشکیل نطفه تا هنگام تولد، نقش مهم و حساسی در آسان سازی یا بازداری رشد جسمی و روحی فرد در دوران زندگی بعد از تولد دارد. از عوامل مؤثر که از همان آغاز تشکیل نطفه بر جنین اثر می گذارند، می توان به وضع جسمانی و تغذیه مادر، وضع عاطفی و روانی مادر، بیماری های بدنی و روحی مادر، شرایط اعتقادی و نیز استفاده از داروها و مواد شیمیایی در طول بارداری اشاره کرد. برای نمونه، مادری که تغذیه مناسب و مطلوبی نداشته باشد، روی جنین و در نهایت در رفتار آینده فرد تأثیر بنیادین می گذارد.

    پیام متن:

    توجه عملی به مراقبت های ویژه اسلامی و علمی درباره جنینِ در رحم، می تواند سلامت جسم و روان را برای مادر و فرزند به ارمغان آورد.

    4. خانواده

    خانواده، مادر جامعه است که هنجارها و ارزش های موجود در خانواده، نخست بر شخصیت فرد و سپس بر اجتماع تأثیر می گذارد. در اسلام به نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده، یعنی اقدام به ازدواج، تولد فرزند و به کارگیری اصول درست تربیتی توجه فراوان شده است.

    خانواده، نخستین محفلی است که در آنجا شخص افزون بر رسیدن به احساس امنیت، از سوی دیگران پذیرش و حمایت می شود.

    رشد جسمی و روانی فرد در سال های اولیه کودکی تا حدود زیادی برگرفته از محیط خانوادگی و شرایط زندگی پدر و مادر است. نوزاد از مادر هم غذا می گیرد و هم عواطف، محبت، رحمت، ایثار و از خود گذشتگی را فرا می گیرد و از پدر اندیشمندی، پایداری و کار و کوشش را می آموزد و از هر دوی آنها احساس مسئولیت، بردباری، سرپرستی و تربیت را و این سیر یادگیری تا سنین بالا نیز ادامه خواهد داشت.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سخنی ارزشمند بر تأثیر شگرف پدر و مادر به عنوان مدیران خانواده، در رشد شخصیتی و ایدئولوژیکی انسان این گونه اشاره می کند:

    کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ ثُمَّ اَبَواهُ یُهَوّدانِهِ و یُمَجِّسانِه وَ یُنَصِّرانِه.

    هر فرزندی بر اساس فطرت [خدایی] به دنیا می آیند و این پدر و مادر هستند که او را یهودی و مجوسی و نصرانی بار می آورند.

    باورهای دینی والدین در منش و شخصیت فرزند نقش اساسی دارد و جهان بینی او را می سازد. ازاین رو، خداوند نیز در قرآن تأکید می کند که مردان مؤمن با زنان مشرک و زنان مؤمن با مردان مشرک ازدواج نکنند، تا اینکه ایمان آورند و مسلمان شوند. (بقره: 221)

    فراهم ساختن محیطی به دور از هرگونه آلودگی و نیز رعایت حقوق هر یک از افراد خانواده، آهنگ رشد تعلیم و تربیت و ایجاد هنجارهای مناسب شخصیتی را در کودکان، افزایش می دهد. در نتیجه، ضریب اطمینان سلامت جامعه نیز بالا خواهد رفت.

    والدین باید به همه نیازهای اساسی کودک، از بدو تولد، به طور عمیق توجه داشته باشند و از هرگونه تلاش مادی و معنوی به منظور بالا بردن سطح شخصیتی طفل دریغ نورزند. ایجاد فضای مهر و عاطفه یا قهر و کینه، در پرورش نوع شخصیت کودک، سهم بسزایی دارد، به گونه ای که فرد را درون گرا یا برون گرا می سازد و یا او را به مشارکت اجتماعی یا کناره گیری از اجتماع فرا می خواند.

    پیام متن:

    بنیان اصلی شخصیت انسان در خانواده شکل می گیرد.

    6 . محیط اجتماع

    یکی از عوامل تأثیرگذار بر شخصیت انسان، محیط اجتماع است. رسانه های جمعی، آداب و رسوم و باورهای مذهبی در مدرسه و محیط های آموزشی، قوانین حاکم بر جامعه و جهت گیری های سیاسی، هر کدام به گونه ای رفتار فرد را شکل و جهت می دهند و در ساختار شخصیتی وی مؤثرند.

    در برخی فرهنگ ها، ویژگی های شخصیتی چون برون گرایی، هیجان پذیری یا روحیه عاطفی، بیش از دیگر ویژگی ها رنگ می گیرد و در برخی دیگر، فرهنگ ها، درون گرایی، کم عاطفه گی و بی هیجانی و سستی بروز می کند. ضمن آنکه، تأثیر فرهنگ بر شیوه های تعلیم و تربیت یک جامعه نیز انکارناپذیر است. در حقیقت، به دلیل تأثیرگذار بودن اجتماع بر شخصیت افراد، اسلام نیز به عبادت های جمعی مانند نماز جمعه و جماعت و شرکت در جلسه های موعظه سفارش می کند، تا از این رهگذر، به پیروانش شخصیتی درست و سالم ببخشد.

    پیام متن:

    ویژگی های جامعه، بر شخصیت انسان اثر می گذارد. پس باید مراقب ارتباط خود با جامعه باشیم.

    7. مربی

    فرد مربی، در چگونگی شکل دهی به شخصیت کودک نقشی مؤثر ایفا می کند. مربی می تواند، بدلی از شخصیت خود را در وجود دیگری بازآفرینی کند.

    امام علی علیه السلام در بیان شدت تأثیرگذاری مربی بر روی تربیت شونده و لزوم توجه ابتدایی مربی به شخصیت خود، چنین سفارش می کند:

    هر کس خود را پیشوای مردم قرار دهد، باید پیش از پرورش و آموزش دادن دیگران، به پرورش خویش مبادرت کند و پیش از آنکه با زبان و گفتارش تربیت کند، باید با رفتار و کردارش به تربیت دیگران بپردازد و کسی که آموزگار و مربی خویش باشد، بیشتر از کسی که آموزگار و مربی مردم باشد، سزاوار تجلیل است. این رهنمودها، بیان کننده حقیقتی مهم است و آن، اثرگذاری مربی بر روان و شخصیت دیگران است. به همین دلیل، حضرت علی علیه السلام ، به خودسازی مربی بسیار تأکید می کند تا آثاری که از وی به تربیت شوندگان منتقل می شود، مثبت، سازنده و شایسته باشد.

    پیام متن:

    هر اندازه مربی، خودساخته باشد، شخصیتی که از تربیت و آموزش های او شکل می گیرد، هنجارهای رفتاری بیشتری خواهد داشت.

    [ شنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 1:30 ] [ مجتبی رضایی ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    مجتبی رضایی
    متولد شهر سومین حرم اهل بیت در ایران اسلامی و پایتخت فرهنگی جهان اسلام شیراز ..
    فعال ، محصل و پژوهشگر حوزه فرهنگ و ارتباطات و
    دانشجوی دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات
    اینجا کشکول مجازی برای ثبت دست نوشته ها، مطالعات  و مقالات پژوهشی حقیر است ..

    آدرس کانال تلگرام :
    https://telegram.me/moj_rezaei
    امکانات وب